عربستان سعی کرده است تا با تقویت روابط خود با آمریکا و سایر کشورهای اروپایی، پایه های حکومت خود و زنجیره مقابله با تحولات مردمی منطقه را مستحکمتر نماید.
وقوع تحولات سال 2011 در حوزه خاورمیانه و شمال آفریقا، اگرچه میتوانست زمینه ساز تغییر و تحولات چشمگیری در منطقه شود که نتیجه آن سقوط دیکاتوریها، خروج قدرتهای بزرگ از منطقه و از همه مهمتر رشد پایههای مردم سالاری در کشورهای اسلامی منطقه شود، اما با گسترده شدن ابعاد تحولات و احتمال سرایت آن به برخی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، برخی از دولتها و رژیمهای منطقهای از جمله عربستان با در پیش گرفتن سیاستها و رویکردهای ضد مردمی و مخل در روند انقلابها، مانع از تحقق اهداف حقیقی تحولات مردمی شدند. این روند بویژه از دوره سلطنت ملک سلمان شدت بیشتری نیز یافت، به نحوی که تداوم کنشگری عربستان سعودی در خاورمیانه به مشخصه بارز سیاستهای این کشور از زمان ورود ملک سلمان به سلطنت و پسرش، محمد بن سلمان به وزارت دفاع تبدیل شد. در این دوره رهبران سعودی که خطر روند سرایت تحولات را به این کشور و همچنین متحدان عرب خود نزدیک میدیدند با بهانه قرار دادن این موضوع که محور شیعه به رهبری ایران، بقای رژیمهای عربی را تهدید میکند، بطور بیسابقهای تلاش کردند تا محور سنی را علیه علیه ایران رهبری کرده و بدین ترتیب افکار عمومی منطقهای را از هدف اصلی تحولات انقلابی 2011 منحرف نمایند. این اقدامات در طی دورههای اخیر به حدی تشدید شد که عربستان سعودی به مداخله نظامی مستقیم علیه انقلابیون نیز مبادرت کرد. این مداخلات نظامی از بحرین شروع شد و اکنون در یمن به اوج رسیده است که در آنجا عربستان سعودی عمدتا از طریق حملات هوایی جنگ علیه انقلابیون یمنی را ادامه میدهد. و این در حالی است که اکثر کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز از اقدامات عربستان سعودی حمایت میکنند، بویژه امارات که نیروی زمینی نیز به یمن اعزام کرده است. ریاض همچنین برای وارد کردن سایر کشورهای سنی جنگ یمن، حتی کشورهایی که از کمکهای هنگفت سعودی برخوردار بودند نظیر مصر و ترکیه، نیز تلاش بسیاری کرد که البته در تحقق آن چندان موفق نبود. چرا که ارزیابی مصر و ترکیه از تهدید با ارزیابی عربستان سعودی متفاوت است و از همین رو، اولویتهای راهبردی آنها نیز در قبال جنگ در یمن و بحرین فرق دارد. از نظر مصر، اخوان المسلمین و پس از آن، سازمانهای سلفی جهادی تهدید عمده محسوب میشود. برای ترکیه، که سیر حرکتی خود از جمهوری سکولار به کشوری در کنترل اخوان السلمین، را طی کرده است، کردها اولین تهدید بشمار رفته و پس از آن داعش قرار دارد. با این حال این کشور همچنان به تلاشهای خود برای آوردن مصر و ترکیه در جبهه مد نظر خود و مدیریت تحولات خاورمیانه ادامه میدهد. علاوه براین، عربستان منابع هنگفتی را نیز برای مداخله در منطقه و تلاش برای پیشگیری از تغییرات در جهان عرب و جلوگیری از تاثیر منفی آن بر عرصه داخلی، هزینه کرده است.
مضاف بر این، این کشور برای مبارزه با تهدید ناشی از دشمن مشترک، حتی به سمت تقویت همکاری و روابط راهبردی با رژیم صهیونیستی نیز رفته است. تغییر در سیاست عربستان سعودی باعث شد که اساس منافع مشترک ریاض با اسرائیل توسعه یابد و روابط نزدیک بین این دو کشور تسهیل شود و احتمال دارد که عربستان در آینده این روابط را علنی نیز سازد. با این حال، افکار عمومی در عربستان سعودی، که هنوز نسبت به اسرائیل خصمانه است، همچنان مانعی سر راه روابط نزدیک عربستان با اسرائیل محسوب میشود.
در عین حال، عربستان سعی کرده است تا با تقویت روابط خود با آمریکا و سایر کشورهای اروپایی، پایههای حکومت خود و زنجیره مقابله با تحولات مردمی منطقه را مستحکمتر نماید. بهبود روابط ریاض با واشنگتن و دورخیر لندن برای حضور دوباره در منطقه خلیج فارس که با سودای فروش تسلیحات نظامی به ریاض شکل گرفته اند در راستای پیشبرد سیاستهای ریاض در مقابله با تحولات برهم زننده نظم مورد نظر عربستان قابل ارزیابی هستند.
به رغم تمام اقدامات انجام شده توسط عربستان و متحدان آن، در بحرین مخالفتهای مردمی علیه آل خلیفه همچنان ادامه دارد، ارتش سوریه توانسته است داعش و سایر گروههای تروریستی را وادار به عقب نشینی نماید، مقاومت انقلابیون یمنی بارها عربستان را به عقب نشینی وادار کرده اند و سیاستهای آل سعود در این کشور پیش نمی رود و در سایر کشورها حتی خود مصر نیز روند تحولات به نفع سعودیها پیش نمی رود، ضمن آنکه نزدیکی عربستان به اسرائیل چهره این کشور را بیش از پیش برای افکار عمومی جهان اسلام آشکار کرده است.
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/6299