(حامد کرزی) رئیس جمهور پیشین افغانستان که بدون شک پس از بیش از یک دهه مسؤولیت رهبری مملکت، به خوبی بر اوضاع و احوال کشور و اهداف و برنامههای دولتهای خارجی که در افغانستان نیرو دارند، آگهی دارد، طی مصاحبهای با یکی از رسانههای خارجی، مداخله کشورهای خارجی در افغانستان و عراق را عامل شکلگیری گروههایی همچون داعش دانسته و افزود: این روزها شایعاتی در خصوص افزایش نفوذ داعش در افغانستان به گوش میرسد که دلیل آن حمایت قدرتهای غربی از این گروه تروریستی به منظور بیثبات کردن منطقه به خصوص آسیای مرکزی، چین و افغانستان است.
رئیس جمهور پیشین افغانستان با اذعان به این که جنگ امریکا و متحدانش علیه تروریسم در افغانستان بدون نتیجه مورد انتظار به طول انجامیده، گفت: واشنگتن باید یا به شکست در جنگ با تروریسم اعتراف کند و یا این که به جهانیان بگوید که کنترل اوضاع را در این رابطه از دست داده است.
حامد کرزی بار دیگر همچو سالهای اخیر دورۀ ریاست جمهوری اش، واقعیتهای را بازگو نمود که حتی خود مقامات غربی نیز در مورد عدم صداقت غربیان در مبارزه با تروریسم اعتراف نموده بودند. یعنی در جایی که منفعت غرب پیش بیاید، آنها از تروریسم در راستای منافع نامشروع خود استفاده میکنند، هر چند اگر در این جهت هزاران مسلمان بیگناه قربانی گردد.
در حقیقت آنچه که در فضای بین الملل امروز حاکم است، گردش امور نه بر اساس دو معیار (حق) و (باطل)، بلکه صرفاً بر پایه دو پارامتر (قدرت) و (منافع) است. به این معنا که هرآنچه در حوزه منافع کشورهای زورگو قرار گیرد، توان جذب منافع را داشته باشند و یا قدرت جذب آن را به دست آورند، آن کار درست و حق تعریف میشود.
حق و باطل از این منظر، در راستای ایدئولوژی غربی مبنی بر منفعت حداکثری از انسان و طبیعت قابل تعریف است و اومانیسم را تعیین کننده مرز خوبی و بدی جا میزند. با چنین تفسیری است که آنچه مورد پسند غرب واقع میگردد - در جایی که قدرت انجام آن را دارند - به عنوان (منطق بین الملل)، (معیار حقوق بشر) و (استانداردهای جامعه جهانی) ارائه میگردد.
تفسیر و عملکرد غرب در تعیین حقوق بین الملل مورد تردید قرار نمی گیرد و در هیچ سازمان بین المللی به دلیل ارتکاب چنین اعمالی محکوم نمی شوند. از آنجایی که مفهوم حق و باطل در گفتمان بین الملل رنگ خود را باخته است به همین دلیل شاهد صدها رفتار متناقض و مغایر با بدیهیات انسانی، عقلی و حتی مخالف با فطرت هستیم که در عرصه جهانی انجام میگیرد و به مدد تبلیغات گسترده دروغین و مزورانه حتی تردیدی را در افکار عمومی جهان هم ایجاد نمی کند.
از نمونه این رفتارها، معیارها و استانداردهای دوگانه غرب در حوزههای حقوق بشری و تروریسم است. اگر بدانیم که منشاء ارتکاب چنین رفتارهایی همان بحث منافع و اقتدار است و اینکه این دو در کنار یکدیگر منافع غرب را تشکیل میدهند در مییابیم منشاء حق، خود حق نیست بلکه در عرصه فعلی روابط بین الملل و در بین قدرتهای بزرگ، صرفاً منافع آنها و امکان انجام آن ریشه و منبع حق است.
برای احصاء و برشمردن موارد استانداردهای دوگانه غرب نیازی به تحقیق عمیق و دقیق نیست و نگاهی کوتاه به حوادث و رویدادهای چند سال اخیر به روشنی گویای دروغ گویی و تزویر آنان است. یکی از روشن ترین موارد استانداردهای دوگانه غرب در ارتباط با موضوع تروریسم است.
چندی پیش در خبرها آمده بود که تروریستهای داعش با حمله به نشریه فرانسوی شارلی ابدو چند نفر از کارکنان این نشریه را به قتل رساندند.
اندکی بعد در نمایشی مضحک و در عین حال تلخ، برخی از رهبران کشورهای جهان از جمله نخست وزیر رژیم کودک کش صهیونیستی با حضور در راهپیمایی پاریس، به اصطلاح ضمن اعلام انزجار از این اقدام تروریستی خواستار برخورد با عوامل آن شدند. فارغ از اینکه این حمله درهالهای از ابهام صورت گرفت و بر اساس اظهارات رهبر سابق حزب جبهه ملی فرانسه، ردپای سرویس مخفی این کشور در آن قابل مشاهده بود، جای این سوال مطرح است که چرا سران کشورهای حاضر در این راهپیمایی در قبال کشتار روزانه و وحشیانه مردم بیگناه در عراق و سوریه، نه راهپیمایی بلکه یک دقیقه سکوت هم نمی کنند؟!
حمایت غرب از آل سعود بیش از هر موضوع دیگری باعث اعجاب و نشان دهنده این استانداردهای دوگانه و دورویی غرب است. این در حالی است که در همان ایام (رائف بدوی)، وبلاگ نویس سعودی به دلیل اداره یک وبسایت انتقادی از حاکمان ریاض به 10سال زندان و شلاق محکوم گردید. یا در حملات اخیر سعودیها به یمن صدها زن و کودک و انسان بیگناه به خاک و خون کشیده شدند اما هیچ دعوتنامهای برای تجمع اعتراض آمیز و راهپیمایی ارسال نگردید. در اقدام شرم آور دیگر، دیپلماتهای اتوکشیده، ادکلن زده و کراوات زده اروپایی و امریکایی از حق منحرفین همجنس باز دفاع میکنند و کشورهایی که حق این افراد را به رسمیت نشناسند تحت فشار قرار میگیرند اما حق داشتن حجاب در همین کشورها تضییع شده و حتی برای پوشش اسلامی نیز جریمه در نظر گرفته میشود.
نمونه دیگر، عملکرد گروه وحشی داعش در شهر (رقّه) سوریه و برخی مناطق عراق است که به راحتی نفت سرقت شده از این دو کشور را بدون هیچ مزاحمتی و با همکاری متحدین کلیدی امریکا از جمله ترکیه و قطر به فروش میرساند اما کشور ما که منادی واقعی مبارزه با تروریسم است و همواره در صف اول معارضه با افراط گرایی قرار داشته است، به دلیل تحریمهای ظالمانه با مشکلاتی پیرامون به فروش منابع زیرزمینی خود روبرو میشود. اعزام و حضور هزاران تروریست افراطی از مرزهای ترکیه امری نیست که سرویسهای جاسوسی غرب از آن بیاطلاع باشند اما نه تنها با چنین رویکردی مخالفت نمی شود بلکه به روشهای گوناگون مسیر تقویت و حمایت داعش و النصره و گروههای مانند آن نیز باز و هموار است.
غرب در حال اتهام زدن به گروههای مردمی چون حزب اله لبنان است، اما همین موضع گیریهای دوگانه از تامین مالی، تسلیحاتی و لجستیکی داعش و القاعده در عراق، سوریه، یمن و لبنان چشم پوشی کرده است. جنبشها و کشورهای مظلوم مانند حماس و جهاد اسلامی فلسطین و حزب اله لبنان در لیست گروههای تروریستی قرار میگیرند اما از رژیم کودک کش صهیونیستی نه تنها انتقادی نمی شود بلکه حمایت نیز میشود.
کشور اسلامی ایران که در چارچوب دکترین دفاع از مظلوم به دفاع و حمایت از مظلومین قیام کرده به حمایت از تروریسم متهم میشود اما کشورهای حامی تروریستهای داعش و القاعده که ابایی از اعلان آن ندارند با لبخند و چراغ سبز غرب، بدون هیچ مشکلی به آتش افروزی و به خطر انداختن امنیت منطقه ادامه میدهند.
بر این اساس، مبانی رفتاری قدرتها را میتوان درک کرد و ناگزیریم در مقابل چنین منش و سلوکی، تنها با قدرت و اقتضای به درون رفتار کنیم.
نویسنده: دکتر محمد صادق
سرمقاله شماره 374 روزنامه انصار
تاریخ: 25/3/1394
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/3834