عشق و ارادت به سرور و سالار شهیدان مرزهای جغرافیایی را شکافته و در کویر جانهای تشنه اقیانوس حیات را جاری و ساری کرده است که در شعر شاعرانی چون (علامه اقبال لاهوری) چشمهای از این اقیانوس زلال را میتوان دید.
به گزارش خبرگزاری انصار به نقل از خبرگزاری فارس،(علامه محمد اقبال لاهوری) شاعر، نویسنده و یکی از بزرگترین متفکرین و احیاگران تفکر دینی در جهان اسلام که ارادت خاصی به خاندان اهل بیت (علیهم السلام) داشت و سرودههای معروفی در توصیف اهل بیت(ع) دارد.
محمد اقبال اگر چه حنفی مذهب بود، ولی به تشیع و به ائمه اطهار(علیهم السلام) ارادتی خاصی داشت و نخستین سروده او که با فارسی منتشر شد در منقبت امام علی (علیه السلام) بود.
وی همچنین سروده معروفی در توصیف حضرت زهرا (سلامالله علیها) دارد که یکی از بهترین شعرهایش به حساب میآید و در میان همه شاعران زبان فارسی از جایگاه خاصی برخوردار است.
پیرامون واقعه کربلا و درسی که میتوان از مکتب امام حسین(علیهالسلام) آموخت نیز اقبال، اشعاری سروده است که نشان از آن دارد که وی علاوه بر ارادات به خاندان اهل بیت(علیهم السلام) درس آزادگی و حریت را نیز از این مکتب نجات بخش فرا گرفته است.
استکبارستیزی در اشعار علامه اقبال لاهوری به وضوح دیده میشود.
آنچه در ادامه میآید متن سروده اقبال لاهوری پیرامون امام آزادگان است که (سید اسحاق شجاعی) محقق و نویسنده برجسته کشور آنرا در صفحه فیسبوک خود منتشر کرده است:
آن شنیدستی که هنگام نبرد
عشق با عقل هوس پرور چه کرد
آن امام عاشقان پور بتول
سرو آزادی ز بستان رسول
الله الله بای بسم الله پدر
معنی ذبح عظیم آمد پسر
سرخ رو عشق غیور از خون او
شوخی این مصرع از مضمون او
در میان امت ان کیوان جناب
همچو حرف قل هو الله در کتاب
چون خلافت رشته از قرآن گسیخت
حریت را زهر اندر کام ریخت
خاست آن سر جلوهی خیرالامم
چون سحاب قبله باران در قدم
بر زمین کربلا بارید و رفت
لاله در ویرانهها کارید و رفت
تا قیامت قطع استبداد کرد
موج خون او چمن ایجاد کرد
بهر حق در خاک و خون غلتیده است
پس بنای لااله گردیده است
مدعایش سلطنت بودی اگر
خود نکردی با چنین سامان سفر
دشمنان چون ریگ صحرا لاتعد
دوستان او به یزدان هم عدد
سر ابراهیم و اسمعیل بود
یعنی آن اجمال را تفصیل بود
عزم او چون کوهساران استوار
پایدار و تند سیر و کامگار
تیغ بهر عزت دین است و بس
مقصد او حفظ آئین است و بس
ماسوی الله را مسلمان بنده نیست
پیش فرعونی سرش افکنده نیست
خون او تفسیر این اسرار کرد
ملت خوابیده را بیدار کرد
تیغ لا چون از میان بیرون کشید
از رگ ارباب باطل خون کشید
نقش الا الله بر صحرا نوشت
سطر عنوان نجات ما نوشت
رمز قرآن از حسین آموختیم
ز آتش او شعلهها اندوختیم
شوکت شام و فر بغداد رفت
سطوت غرناطه هم از یاد رفت
تار ما از زخمه اش لرزان هنوز
تازه از تکبیر او ایمان هنوز
ای صباای پیک دور افتادگان
اشک ما بر خاک پاک او رسان
انتهای مطلب
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/4354