لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/2331
درباره ما | ارتباط با ما | RSS | آرشیو | 1403-02-07 | 2024-04-26 | بروز شده در: 1403/02/07 - 13:12:0 | FA | AR | PS | EN |
اشرف غنی، پروژه ناکام غرب
نویسنده: علی عمرانی
"اشرف غنی احمدزی"، تکنوکرات سکولار، آدمی مریض الحال، عصبی مزاج، احساساتی، با کمترین جدان و تعهد ملی، شهرت و قدرت طلب، منهای کاریزمای رهبری و هویت فردی و ملیست. هرچند وی را میتوان از تکنوکراتهای دست اول افغانستان دانست اما از لحاظ شخصیتی سَبُک و بیمتانت و در مقام رهبری کشور، نمونهی بدتر شاه شجاع است. از گذشتهی کاری وی بخوبی فهمیده میشود که هیچگاه در مقام رهبری قرار نداشته بل بحیث کارمند اجرای وظیفه نموده، ابزار دست کارفرمایان بوده است. پایگاه اجتماعی او در تناسب رقبایش نزدیک به صفر است. اوج اقتدار اجتماعی او در انتخابات سال 1388 بود که با کسب کمتر از چهار درصد آراء به مقام چهارم قرار گرفت. پس از انتخابات سال 1388، برخلاف رقبایش، هیچگونه کار سیاسی یا اجتماعی مأثری انجام نداد. اما، رقیب او "عبدالله عبدالله" هر چند به پایهی علمی او نیست اما برخلاف غنی، شخصی میانه رو، استوار، متعهد، متواضع، مردمی و دارای هویت افغانی و کاریزمای رهبری است. عبدالله برخلاف غنی و اکثریت نزدیک به مطلق نخبههای سیاسی سه دهه اخیر افغانستان حتی رهبران نسل اول جهاد، افغانیتر است. او تمام دوران زندگی اش را از تحصیلات تا مبارزاتش در افغانستان بوده، با فراز و فرودهای که دیده است به تمام زوایای پیدا و پنهان جامعه اش آشنا شده است. عبدالله نه متأثر از زرق و برق دنیای غرب و نه هواخواه اخوانی مصر و وهابی – افراطی گری سعودی بل برآمده از درد و رنج ملتی است که برای دفاع از هویت و ناموس مادروطن صدها هزار شهید و میلیونها معلول و بیخانمان داده است. در ضمن، عبدالله برخلاف غنی تجربه مبارزات سیاسی و رهبری موفق و تأثیر گذار در روندها و فرایندهای سیاسی – اجتماعی افغانستان داشته است. اما چگونه "اشرف غنی احمدزی" تا این حد به ارگ ریاست جمهوری نزدیک شده است!؟
دو عامل در این باره قابل تأمل است:
1. شخصیت عبدالله و غنی: با یک دید کوتاه در درازنای زندگی دو طرف میشود فهمید که عبدالله انسانیست میانه رو، مبارز، با ثبات و دارای شخصیت فردی و ملی؛ برخلاف، رقیبش غنی نشان داده است که بیشتر به رباط هوشمند شبیه است تا آدمی با اراده.
2. منافع قدرتهای جهان و منطقه: قدرتهای جهان و منطقه در پی منافع ملی خویش اند و افغانستان یکی از بزنگاههای این قدرتها برای تثبیت جایگاه جهانی شان و یا به زیر کشیدن رقیب است. گزینه مطلوب در این بازی، مهره ایست بیاراده تا رهبری با اقتدار ملی.
پس به سادگی میشود فهمید که عروسک خیمه شب بازی دست پروردهی غرب به نام غنی با عطشی که به قدرت دارد، مهرهی پیادهی ایده آلی برای بازیگران غربی است. عناصر غربی این بازی از همان ابتدای زمزمهی برگزاری انتخابات و کاندیداتوری غنی، یکی از دو سناریو را در نظر داشتند:
1. برنده شدن غنی: اگر وی برنده این دور انتخابات ریاست جمهوری شود، عنصر دست نشاندهی خوبی برای تأمین منافع آنها است (ایده آل مطلوب)؛ چیزی که در مدت زعامت کرزی محقق نشد.
2. برنده نشدن: و اگر برنده نشود، آشیل پاشنه و نیروی فشار دولت به رهبری غیر از اشرف غنی میشود که نتیجه آن دولتی ضعیف و درگیر در کشمکشهای جناحی داخلی خواهد بود.
اتاقهای فکر غرب با لابی گری و حمایت مالی و فکری، در دور اول انتخابات، غنی را با دستهی نامتجانس اش به جایگاه دوم رساند و با بردن انتخابات به دور دوم، نقاط ضعف دسته تحول و تداوم بوسیله افرادی مانند "خلیلزاد"، "علی احمد جلالی" و کمکهای تخنیکی کشورهای مرجع به سرعت ترمیم شده، با مهندسی انتخابات و تقلبهای گستره و باورنکردنی، او را یک قدم استوارتر دیگر به ارگ ریاست جمهوری نزدیک کردند.
رسیدن پای غنی به دروازه ارگ و به بازی گرفتن عبدالله نه از مغز متفکر او بل از بازیگران پشت صحنه است. او سکولار مسخ شده و مدل ناجور پشتون سنتی است که با رفتار پوپولیستی، خود را پشتون قبیلوی جا زد و با دادن رنگ و بوی قومی به انتخابات، خودش را به جایگاه مطلوب رساند. این دوگانگی ذاتی و ظاهری او را با پشتونها که عمدتا مردمان متدین و با اصل نسب هستند در تقابل قرار داده، بزودی همین رعایای قومی به دشمنان خونی او تبدیل خواهند شد (نمونهی امان الله خان (هرچند غنی شاه شجاع است نه امان الله)).
هزینه پروژه احمدزی برای حامیانش کمر شکن خواهد بود زیرا استفاده ابزاری محض از یک چهرهی پشتون و بازی کردن با غیرت پشتون والی هم دولت دست نشانده و هم حامیانش را به درد سرهای پیش بینی نشدهای گرفتار خواهد کرد.
احمدزی در تقابل میان منافع ملی و منافع حامیانش به ملت خواهد باخت. او نخوا¬¬هد توانست دوره پنج ساله ریاست جمهوری اش را به پایان برساند. نارضایتی انشعابیهای دستهی خود و طرفداران رقیبش از یک سو و در تقابل قرار گرفتن با منافع ملی از سوی دیگر، کار دولت او را ناتمام خواهد گذاشت و یا هم در خوشبینانه ترین حالت، دولت او زیر فشار جریانهای ملی گرای داخلی فلج گردیده، اعتبار نیم بند سیاسی اش بکلی از بین رفته، در انتخابات بعدی ناکام خواهد شد.
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/2331 نیز بخوانید
|
اخبار تازه را در موبایل خود ببینید.
ansarpress.com/m
|