ظهور منجی موعود، از آموزههای مشترک و فراگیر ادیان آسمانی است که به عنوان جامعه آرمانی قرآن و الگوی یک جامعه مطلوب و کامل مطرح است.
آینده آرمانی قرآن( جامعه موعود قرآن )
یکی از مأموریتهای آینده پژوهی این است که به مردم کمک کند تصویرهای خویش را از آینده بسازند. ایجاد تصویرهای مثبت از آینده (آیندههای مطلوب و مرجح) و اقدام به طرح ریزی و تصمیمگیری براساس آن تصویرهای مثبت، امری بایسته و تأثیرگذار در پیشرفت و تعالی جامعه است. در واقع ترسیم الگوی آرمانی جامعه از منظر باورها و ارزشهای بنیادین آن جامعه، میتواند نقش اساسی در توجه جدی افراد به آینده داشته و منجر به تحرک و پویایی آن شود.
این امر با ترسیم چشم انداز برای یک جامعه میسور است. چشم انداز عبارت است از: تصویر مطلوب و قابل دستیابی جامعه در یک افق زمانی معین بلند مدت که متناسب با مبانی ارزشی و آرمانهای نظام و مردم تعیین میگردد. چشم انداز تصویری واضح و مطلوب از آینده است که همگان برای تحقق آن باید بکوشند و نیروها و تواناییهای خود را در آن جهت قرار دهند.
در واقع آینده پژوهی، در برگیرنده مجموعه تلاشهایی برای ارائه تصاویر و بدیلهایی از آینده است که عمدتا با استفاده از تحلیل منابع، الگوها و علل تغییر صورت میپذیرد و تصویر مطلوبتر و کاملتر از آینده به دست میدهد. این علم سعی دارد با نگاه به آیندههای بلندمدت، ضمن شناسایی روندها و رویدادها، چگونگی به تصویر کشیدن آینده مطلوب را نیز بیان کند. از این جهت (آینده پژوهی) تلاشی است برای یافتن تصویری از آینده و سپس ارائه توجیهی برای آن تصویر. از دیدگاه آینده پژوهان برای رسیدن به این امر باید به یک سری مفروضات توجه کرد.
مفروضات کلیدی در آینده پژوهی عبارت است:
1. زمان، پیوسته، خطی، یکسویه و بازگشتناپذیر است. رویدادها در زمانی پیش یا پس از رویدادهای دیگر به وقوع میپیوندند و پیوستار زمان، گذشته، حال و آینده را تعریف میکند.
2. چنین نیست که هر چه در آینده وجود خواهد داشت، در گذشته یا حال نیز وجود داشته است. بنابراین چهبسا آینده، بستر پدیدههایی فیزیکی، زیستی یا اجتماعی باشد که پیشتر، هرگز وجود نداشتهاند.
3. اقدام بشری، نیازمند آیندهاندیشی است چراکه پیامدهای هر اقدام، همواره در بستر آینده آرمیدهاند؛ اما تودۀ مردم و حتی تصمیمگیران تراز اول، چندان خوب، دربارۀ آینده نمیاندیشند و این در حالی است که میتوان قدرت و سودمندی تفکر دربارۀ آینده را بهبود بخشید.
4. برای پیشبرد اهداف و برنامههای بشر در جهان، چه در چارچوبهای فردی و چه در قالبهای گروهی، سودمندترینِ دانشها، دانش آینده است. انسانها همراه با زمان، پیوسته به سوی آینده در حرکت هستند. آنها برای برنامهریزی، بررسی گزینههای بدیل، گزینش اهداف و تصمیمگیری دربارۀ نحوة اقدام، به شناخت آینده و آگاهی از چگونگی تأثیر علتهای امروز بر معلولهای فردا، نیاز دارند.
5. هیچ شاهدی دربارۀ آینده وجود ندارد و نمیتوان آن را به عینه دید. بنابراین هیچ حقیقتی دربارة آینده وجود ندارد (مگر آنچه که از راه غیب و وحی به دست انسان میرسد.) اما میتوان برای شناخت آینده، نوعی دانش مبتنی بر حدس و گمان استخراج کرد.
6. آینده از پیش تعیین شده نیست و کمابیش امکان تغییر آن وجود دارد. از آنجا که آینده، هنوز روی نداده است، برای بشر به عنوان موجودی صاحب شناخت غیرقطعی به شمار میآید. برای انسان زندهای که در راستای پیشبرد اهداف خود در جهان تلاش میکند، آینده نماد اختیار، قدرت و امید است؛ آینده، زمانی است که چهبسا رؤیاهای بشر را به واقعیت تبدیل نماید.
7. اقدامهای فردی و گروهی ما، کمابیش پیامدهای آتی را تحت تأثیر قرار میدهند. ارادة بشر، دست کم به بخشی از آینده شکل میدهد؛ خواه این تأثیر از طریق کنترل بشر اعمال شود، خواه با انطباق ناشی از پیشبینی.
8. با توجه به وابستگی متقابل پدیدهها در جهان، هم برای سازماندهی دانش معطوف به تصمیمگیری و هم برای اقدام اجتماعی، به دیدگاهی کلگرایانه و فرارشتهای نیاز داریم.
9. برخی آیندهها بهتر از برخی دیگر هستند. ارزشها و آن دسته از فرآیندهای ارزشیابی که سنگ بنای قضاوتهای ما دربارۀ آیندههای مرجّح و مفاهیم جامعۀ خوب هستند. آیندهپژوهان تأکید میکنند که انسانها میتوانند نقشههای بدیلی برای آیندههای پرشمار ممکن بسازند و حتی این کار را نیز انجام میدهند و البته باید چنین کنند اما نباید فراموش کرد که به قولی، در حقیقت، تنها "یک آینده وجود خواهد داشت، پس بهتر است اطمینان یابیم که این آینده، همان آیندة دلخواه ماست." ( وندل بل، 1997)
این مفروضات کلیدی آینده پژوهی نیاز به یک بازنگری جدی از منظر دینی و قرآنی دارد؛ زیرا مهم ترین رکن آینده پژوهی قرآنی باور به یک آینده قطعی، حتمی، روشن و واقعی است. بر این اساس باید بر مفروضات آینده پژوهی توحیدی بودن تغییر و تحولات جهان و قدرت قاهر الهی را بیفزاییم و در ضمن آنکه به اختیار و اراده انسان نیز توجه ویژهای شده - و از این جهت خود مشوق انسانها برای حرکت و آینده سازی است - برنامهای کامل و جامع نیز برای آینده انسان در نظر گرفته شده است.
این جامعه موعود باید چراغ راه و کانون محوری فعالیتها و برنامه ریزیهای انسان باشد و بر همه شوون زندگی او اثر بگذارد. پس باید به کمک آینده پژوهی اعلام کنیم که: تنها "یک آینده وجود خواهد داشت، پس بهتر است اطمینان یابیم که این آینده، همان آیندۀ دلخواه ماست." و این همان جامعه آرمانی قرآن و آینده موعود الهی است که در مهدویت تجلی یافته است.
چشم انداز آینده در قرآن
دیدگاه قرآن درباره سرانجام بشر، دیدگاهی خوشبینانه بوده و پایان دنیا، پایانی روشن و سعادتآمیز دانسته شده است. سرانجام سعادتمند جهان، همان تحقّق کامل غرض آفرینش انسانها است که چیزی جز عبادت خداوند نخواهد بود. قرآن درباره سرنوشت جامعهها به روشنى سخن گفته است. از نظر قرآن مشیّت الهى براین تعلق گرفته که درآینده، فقط صالحان وارثان زمین خواهند بود و حکومت جهان و اداره امور آن را به دست خواهند گرفت وحق وحقیقت در موضع خود استوار بوده و باطل برچیده خواهد شد.
همه جهانیان زیر لواى حکومت صالحان قرار گرفته و حکومت واحدى بر جهان مستولى خواهد شد. آینده در قرآن کریم مبتنی بر وعده تحقق یک جامعه کامل و مطلوب، تشکیل حکومت واحد جهانی اسلام، بسط دین اسلام، غلبه آن بر همه ادیان، زمامداری صلحا و ارباب لیاقت و پیروزی حزب ا... است. در این زمینه، آیات بسیاری در قرآن کریم وارد شده است. در کتاب (المحجه فی ما نزل فی القائم الحجه) تألیف محدث و مفسر خبیر سیدهاشم بحرانی است، 120 آیه به استناد احادیث وارده، بر جامعه آرمانی مهدوی (ع) تطبیق شده است.
در نویدهای قرآن کریم، چند رکن اساسی برای جامعه موعود بیان شده است:
1. حکومت بزرگ و کامل جهانی براساس خداپرستی، به رهبری موعود قرآنی، شکل گرفته و اداره آن به دست مردم صالح و با ایمان خواهد بود.
2. برنامه جامع و فراگیر دینی و حاکمیت مطلق الهی در سرتاسر جهان، بدون کم و کاست، محقق و همه احکام اسلام اجرا خواهد شد.
3. نا امنی، تشویش، سختیها و هراس مردم از بین رفته و آرامش و امنیت کامل در سراسر گیتی برقرار خواهد گردید.
4. همگان خدای یکتا را پرستش خواهند کرد و هرگونه شرک و بت پرستی ریشه کن خواهد شد.( ظهور حضرت مهدی (ع) از دیدگاه اسلام، مذاهب و ملل جهان،هاشمی شهیدی، ص 197 )
در این رابطه تنها به بیان چند آیه بسنده میشود.قرآن مجید میفرماید: (و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون).( سوره انبیاء آیه 105) پس اسلام ادامه ادیان پیشین آسمانی است که جملگی به بشریت، آینده سعادت مندانه را نوید میدهند تا فرمانروایی زمین و جهان از آن طلایه داران با ایمان و نیکوکار گردد و زمانی که این فرمانراوایی به دست افراد با ایمان و نیکوکار بیفتد، فرصتی برای سعادت و شادکامی بشر، دست خواهد داد.
در آیه دیگر میفرماید: (هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون ) (سوره توبه آیه 33). این آیه سه بار در قرآن کریم تکرار شده است تا وعده پروردگار را در مورد گسترش دین اسلام در پهنهی گیتی و پیدایش حقیقی و بکار بردن آنرا در پی ناکامی همه مکاتب و ادیان دیگر به ثبوت برساند. قرآن در جای دیگر میفرماید: (و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین) (سوره قصص آیه5 )
پروردگار، گروههای ستمدیده و مستضعف و رنجدیدهی زمین که بهترین نمونههای آنان ائمه برحق و اهل بیت محمد (ص) هستند، منت خواهد گذاشت تا عملا رهبری جهان را به عهده گیرند و در پناه حکومت عدل و ایمان وارثانزمین شوند. اینها همه به راستی نشانههای روشنی است که تاکید بر این دارند که حق سرانجام پیروز شده و پیروان حق زمام جهان را بدست گرفته و آن را بساحل امن و امان رهنمون خواهند شد.
قرآن کریم همچنین میفرماید: (وعدا... الذین آمنو منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض... یعبدوننی لایشرکون بیشیئا) (نور، آیه 55)
خداوند بر اساس این آیه به مؤمنان صالح وعده داده که آنها را خلیفه روی زمین خواهد کرد و حکومت تمام جهان را در اختیار آنها خواهد نهاد، دین اسلام را به طور ریشه دار و اساسی بر روی زمین پیاده خواهد کرد. همه اسباب خوف و ناامنی برای مؤمنان و صالحان از بین خواهد رفت، امنیت و آسایش کامل برای آنها محقق خواهد شد و از همه مهمتر در سراسر زمین تنها خداوند مورد پرستش واقع میشود و هرگونه شرکی به کلی از صفحه روزگار محو خواهد شد.
شهید مطهری درباره جمله آخر این آیه (مرا عبادت کنند و چیزی را شریک من قرار ندهند) میفرماید:(جمله آخر این آیه که ناظر به این است که آنگاه که حکومت حق و خلافت الهی برقرار میشود، اهل ایمان از قید اطاعت هر جباری آزاد میشوند.... از این آیه معلوم میشود که از نظر قرآن هر اطاعت امری، عبادت است. اگر برای خدا باشد طاعت خداست و اگر برای غیر خدا باشد شرک به خداست. این جمله عجیب است که فرمانبرداریهای اجباری که از نظر اخلاقی به هیچ وجه عبادت شمرده نمی شود از نظر اجتماعی عبادت شمرده میشود.) (مرتضی مطهری، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، چاپ پنجم، 1374، ج 2، ص 126)
خلاصه آنکه در زمینه آینده جهان و ظهور و قیام منجی موعود و جامعه آرمانى مهدوى، مىتوان توصیفات و اشارات زیر را از قرآن به دست آورد:
1. غلبه نهایى حقّ بر باطل و شکست جبهه کفر و فساد و نفاق. اسراء (17)، آیه 81
2. جانشینى و خلافت مستضعفان بر روى زمین و حاکمیت صالحان و نیکان. قصص (28)، آیه 5، انبیاء (21)، آیه 105.
3.گسترش و فراگیرى دین حقّ در برههاى خاص از زمان. توبه (9)، آیه 23.
4. از آن روز موعود، تحت عناوین ایام ا... جاثیه (45)، آیه 14، ابراهیم (14)، آیه 5، وقت معلوم: حجر (15)، آیات 36-38. روز نصرت و پیروزى: عنکبوت (29)، آیه 10. و طلوع فجر و سلامتى: قدر (97)، آیه 50. و... یاد شده است.
5. خداوند، (با مهدى موعود)، نور خود را کامل مىکند. صف (61)، آیه 8.
6. در آن عصر، زمین بعد از مرگش، زنده مىشود. حدید (57)، آیه 17.
7. او منصور از جانب خدا و انتقام گیرنده از دشمنان است. شورى (42)، آیه 41.
8. زمین، به نور پروردگار، روشن خواهد شد. زمر (39)، آیه 69.
9. در روز پیروزى، ایمان آوردن کافران، سودى به حالشان نخواهد داشت. سجده (32)، آیه 29.
10. هر چه در روى زمین است، تسلیم و مطاع او خواهند شد. آل عمران (3)، آیه 8.
11. حضرت مهدى (یَهْدِی ا... لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ) است. نور (24)، آیه 35.
این نوع تبیین روشن و کامل از آینده، میتواند تاثیر بسزایی در شکل گیری یک آینده پژوهی کامل و متعالی داشته باشد و انقلاب و تحول بزرگی در جوامع جهانی به وجود آورد.
نتیجه گیری
آینده پژوهی قرآنی، مبتنی بر یک سری مؤلفهها و رویکردهایی است که در این مقاله به شماری از آنها اشاره شد؛ ولی مهم ترین رویکرد قرآنی، خلق چشم انداز جامع و مطلوب از آینده است.
ظهور منجی موعود، از آموزههای مشترک و فراگیر ادیان آسمانی است که به عنوان جامعه آرمانی قرآن و الگوی یک جامعه مطلوب و کامل مطرح است. شکل گیری جامعه موعود مهدوی، تحقق بخش آرمان دیرپای بشری برای زندگی در یک مدینه فاضله است. این مدینه فاضله در زمین به دست حق پرستان و به رهبری مصلح موعود و با یاری امدادهای الهی به وجود آمده و او ادارۀ آن را در دست خواهد گرفت.
این جامعه پایان حرکت تاریخ و آغاز حیاتی متکامل و بدون کاستی و نقص است. اسلام - با توجه به منابع قرآنی و روایی - به روشنی و صراحت درباره این جامعه موعود و آرمانی، بحث نموده و تصویری جامع و کامل از (مدینه فاضله مهدوی) ارائه کرده است. در برخی جوامع اسلامی این آرمان شهر از طریق آیات و روایات در قالب (جامعه مهدوی) صورت بندی شده و دانشمندان و متفکران باید با تدبر و تحقیق در آیات و روایات و سایر منابع معتبر دینی، نسبت به شناخت و تبیین آن به زبان روز اقدام نمایند.
باور ژرف و ریشه دار به مهدویت و جامعه اسلامی بدین معناست که آینده بلندمدت جامعه و بلکه جوامع بشری بسیار روشن است، و همه میدانند که صبح بشریت، با طلوع خورشید عدالت رنگ و بوی دیگری خواهد گرفت. این باور ژرف و امید آفرین سمت و سوی سیاست گذاریها و طرحهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را مشخص میکند و به زندگی انسانها جهت میدهد. همچنین دریای معارف و اطلاعات درباره آینده و تغییر و تحولات آن است که میتواند منبع مطمئنی برای کشف و شناخت آینده باشد.
مسئله مهم این است که اندیشه مهدویت تا چه میزان میتواند در تنظیم زندگی امروز جوامع به کار آید؟ با توجه به چشم اندازقدسی آینده -که بر اساس اصول و آموزههای قرآنی - ترسیم میشود، ویژگیهای کلان زندگی آینده بشری بر اساس آموزه مهدویت و ظهور منجی موعود چگونه باید باشد؟
با توجه به گسترش مباحث آینده پژوهی در کشور، با چه سازوکاری میتوان نگرش دینی و آرمان غایی دینی(دولت کریمه) را با آینده پژوهی تلفیق کرد؟ آیا از طریق مباحث آینده پژوهی میتوان به آرمان مهدویت نزدیک شد؟ و آیا اساسا آینده پژوهی ظرفیت بحثهای مرتبط با مهدویت را دارد؟ آیا میتوان بحث آینده پژوهی را در وهله اول با دین و در وهله دوم با حوزه مطالعات مهدویت پیوند بزنیم؟ آیا میتوان از آینده پژوهی بومی سخن به میان آورد؟ و در نهایت اینکه آیا میتوان برای آن پژوهشکده و گروه پژوهشی تعریف و ترسیم کرد؟
آینده پژوهی تلاشی است برای یافتن تصویری از آینده و سپس ارائه توجیهی برای آن تصویر و یکی از مأموریتهای آن این است که به مردم کمک کند تصویرهای خویش را از آینده بسازند و آموزه مهدویت در این راستا کامل ترین برنامه و بهترین الگوی قرآنی توسعه و پیشرفت جوامع است.
خلاصه آنکه آینده پژوهی به عنوان ابزار ترویج مهدویت در سطح جهان است که میتوان نشانگر جامعه مطلوب قرآنی به نحو احسن باشد. ارتباط آرمانشهر با آینده پژوهی و نقش و جایگاه دین در آن روشن و بدیهی است و مهدویت نیز همان آرمان شهر قرآنی است. در صورتی که نگرش ما به آینده اراده گرا یانه باشد، باید بدانیم که اراده گرایی مستلزم برنامه ریزی و تلاش برای تغییر است و جامعه منتظر، جامعهای است که با اراده خود آینده را میسازد و تغییر میدهدو این خواسته قرآن از همه پیروان خود است.
آینده پژوهی به مثابه ابزاری برای کاربردی کردن مهدویت برای بشر امروز است ؛ یعنی الگوی آرمانی قرآن به کمک آینده پژوهی میتواند برای جامعه انسانی عینیتر و شفافتر شده و راههای تحقق آن تبیین گردد. در واقع مهدویت زبان آینده قرآن است که به کمک آینده پژوهی، باید به دنیا معرفی شود. مهدویت در برنامه ریزی آینده میتواند به عنوان یک ستاره راهنما در بالا قرار بگیرد و همواره در هر مقطعی، تصویر مطلوب قرآن از آینده را با توجه به وضعیت کنونی خلق نماید و این یعنی کاربردی کردن مهدویت، و خارج کردن مهدویت از یک موضوع صرفا منفعل ذهنی.
گسترش ادیان، به ویژه دین اسلام به علت چشم اندازی بودن آن است، که این چشم انداز خاصیت توسعه یابندگی، پیش روندگی، الهام بخشی دارد. و از همین جاست که آینده پژوهان معتقدند دین یعنی چشم انداز، و دین از جنس آینده پژوهی است.
مهدویت به مثابه عاملی(چشم انداز آفرین) میتواند از مرز باورهای فردی فراتر رفته و در بطن و متن برنامه ریزیهای بلندمدت اجتماعی بنشیند. مهدویت به عنوان مقصد، یک امر قطعی است، اما راه رسیدن به آن مقصد مشخص نیست و احتیاج به پژوهش دارد، و از آنجا که مهدویت بیشترین ارتباط را با مطالعات آینده دارد، آینده پژوهی به مثابه ابزار میتواند این راه را به ما نشان دهد.
استفاده از ادبیات آینده پژوهی برای ایجاد باور پذیری بیشتر در بین نسل جوان امری ضروری و بایسته است. مهدویت میتواند یک روایت فرهنگی برای ما باشد، و از آنجا که عصر ما، عصر جدال فرهنگهاست، ما باید مجهز به ابزارهای این عصر باشیم. این روایت میتواند ما را به سوی آینده پژوهی بومی، رهنمون سازد. یکی از کارکردها و وظایف مسلم آینده پژوهی در هر جامعه(و در سطح بالاتر در هر تمدن) ترسیم الگوی آرمانی جامعه از منظر باورها و ارزشهای بنیادین آن جامعه یا تمدن است، آن چه که از گذشته به مدینه فاضله یا آرمان شهر موسوم بوده است.
خلاصه آنکه امروزه آینده پژوهی، جایگاه و اهمیت ویژهای پیدا کرده و بسیاری از کشورها سهم به سزایی برای آن قائل شدهاند ضرورت توجه به آینده پژوهی و لزوم تمایز بخشی آینده پژوهی دینی از آینده پژوهی سکولار، ما را ترغیب میکند که از منظر خاص (بخصوص از منظر قرآن کریم)، به این دانش بپردازیم و در صدد شکل دهی به یک آینده پژوهی مستقل دینی ( بر اساس الگوی مهدویت) بر آییم.
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/708