هر چند دو روز قبل حامد کرزی، رئیس جمهور پیشین افغانستان مداخله کشورهای خارجی در افغانستان و عراق را عامل شکلگیری گروههایی همچون داعش دانست و افزود: این روزها شایعاتی در خصوص افزایش نفوذ داعش در افغانستان به گوش میرسد که دلیل آن حمایت قدرتهای غربی از این گروه تروریستی به منظور بیثبات کردن منطقه به خصوص آسیای مرکزی، چین و افغانستان است. اما گروهی موسوم به (دیده بان قضایی) نیز، اخیراً گزیدهای از اسنادی را که از وزارت دفاع و وزارت خارجه امریکا از طریق یک دادخواست فدرال به دست آورده منتشر کرده که پیش از این به عنوان اسناد سری طبقه بندی شده بود.
در حالی که عمده تمرکز رسانههای امریکایی بر چگونگی مدیریت حمله به کنسولگری امریکا در بنغازی لیبی معطوف بوده، یکی از اسناد منتشرشده در سال 2012 از سوی آژانس اطلاعات دفاعی امریکا از طرحی پرده برداشته که نشانگر برنامه ریزی امریکا برای سرنگونی دولت (بشار اسد) از طریق تشکیل گروه موسوم به (دولت اسلامی) بوده که (مطلوب است در شرق سوریه تشکیل شود تا سیاستهای غرب در منطقه را به پیش برد).
این گزارش که به تازگی از طبقه بندی خارج شده، به طور تعجب برانگیزی تصریح میکند (غرب، کشورهای حوزه خلیج فارس و ترکیه از مخالفان سوری حمایت میکنند... احتمال تشکیل اعلام شده یا نشده حکومتی سلفی در شرق سوریه وجود دارد و این امر دقیقا آن چیزی است که قدرتهای حمایت کننده از مخالفان دولت اسد خواهان آن هستند تا رژیم سوریه منزوی شود).
گزارش آژانس اطلاعات دفاعی امریکا(DIA) که پیش از این تحت عنوان (سری) طبقه بندی شده و به تاریخ 12 آگوست 2012/ 21 اسد 1391 بازمی گردد، به طور گستردهای بین سازمانهای دولتی از جمله فرماندهی مرکزی امریکا، سازمان سیا، اف بیآی، وزارت امنیت داخلی، وزارت خارجه و دیگر نهادها توزیع شده است. این سند نشان میدهد سازمان اطلاعات امریکا اوایل سال 2012 ظهور داعش در عراق را پیش بینی کرده اما به جای آنکه به عنوان یک تهدید منظور شود، در این گزارش این گروه تروریستی به عنوان یک دارایی راهبردی برای امریکا متصور شده است.
در حالی که شماری از تحلیلگران و روزنامه نگاران از مدتها پیش نسبت به نقش سازمانهای اطلاعاتی غربی در شکل گیری و آموزش گروههای مسلح مخالف در سوریه اسنادی را ارائه میدادند، این سند تاییدی از بالاترین سطح اطلاعات داخلی امریکا در قبال این نظریه است که دولتهای غربی به طور بنیادین گروه تروریستی داعش را به عنوان ابزار خاص خود به منظور تغییر رژیم سوریه میبینند و این سند بیانگر این سناریوی از پیش طراحی شده است.
شواهد ناشی از تحقیقات میدانی، فلمهای ویدئویی و در عین حال اعترافات اخیر مقامات بلندپایه نظیر اعترافات (رابرت فورد) سفیر پیشین امریکا در سوریه، همگی اثبات کننده حمایت جدی وزارت خارجه ایالات متحده و سازمان سیا از تروریستهای داعش در میدان نبرد سوریه است که دست کم به سالهای 2012 و 2013 بازمی گردد. شواهد ناشی از تحقیقات میدانی به تحقیقات سازمان انگلیسی (تحقیقات درباره سلاحهای زرهی در مناقشات) اشاره دارد که دادههایی را درباره منشأ راکتهای ضدتانک به دست آورده که از تروریستهای داعش به دست آمده و به برنامه مشترک (سعودی/ سیا) از طریق شمارههای سریال قابل شناسایی بازمی گردد. گزارش به تازگی منتشرشده از سوی آژانس اطلاعات دفاعی امریکا به مواردی خلاصه درباره دولت اسلامی در عراق(ISI) اشاره دارد که بعدا به (دولت اسلامی در عراق و سوریه)(ISIS) تغییر نام داد:
یک - القاعده هدایت کننده مخالفان در سوریه است.
دو - غرب مخالفان را به رسمیت میشناسد.
سه - شکل گیری حکومت در حال ظهور صرفا زمانی تحقق مییابد که شورش و آشوب در سوریه ظهور کند (هیچ اشارهای به خروج نیروهای امریکایی از عراق به عنوان تسهیل کننده ظهور گروه موسوم به دولت اسلامی که مورد بحث و جدل شماری از سیاستمداران و تحلیلگران است، نمی شود).
چهار- شکل گیری یک (قلمروی سلفی) در شرق سوریه، (دقیقا) آن چیزی است که خارجیهای حامی مخالفان خواستار آن هستند (که به عنوان (غرب، کشورهای حوزه خلیج فارس و ترکیه) شناخته میشوند) تا دولت اسد تضعیف شود.
پنج - (مکانهای امن) در نواحیای پیشنهاد میشود که از سوی شورشیان تسخیر شده و در این راستا مدل لیبی مدنظر قرار میگیرد که میتوان آن را به شکل گیری مناطق پرواز ممنوع به عنوان نخستین اقدام (جنگ بشردوستانه) ترجمه کرد.
شش- عراق به عنوان بخشی از (گسترش شیعی) شناخته میشود.
هفت - یک دولت از اقلیتها برای (عراق متحد) ویرانگر خواهد بود و میتواند به (زمینه سازی احیای عناصر تروریست از سراسر جهان عرب که وارد عراق میشوند)، منجر شود.
اکنون داعش به تهدیدی جدی برای خودشان خود تبدیل شده و اگرچه ایدئولوژی، موضع گیریها و اهداف بلندمدت آن از جهاتی با گروه (القاعده) شباهتهایی دارد، بسیاری از کارشناسان بر این باورند داعش چنان خود را متحول کرده که واشنگتن برای رویارویی با این بحران با بهره گیری از روشهای متعارف در سرکوب آن راه به جایی نخواهد برد به گونهای که برخی کارشناسان چون (اودری کورث کرونین) در مقالهای در نشریه معروف (فارن افرز) با تاکید بر اینکه اوباما و دولتش با تروریست خواندن داعش مسیر اشتباهی را طی میکنند، مینویسد: (این اشتباه است که داعش را گروه تروریستی بدانیم، چرا که به سختی میتوان دلایلی را در این رابطه ارائه داد، اگرچه این گروه از تاکتیکهای تروریستی بهره میگیرد.
شبکههای تروریستی نظیر القاعده عمدتاً دهها تا صدها نیرو در اختیار دارند، به غیرنظامیان حمله نمی کنند، سرزمینهایی را به تسخیر خود درنمی آورند و به طور مستقیم با نیروهای نظامی درگیر نمی شوند اما داعش بیش از 30 هزار نیروی رزمی در اختیار دارد، مناطقی در عراق و سوریه را در کنترل خود دارد و از تواناییهای نظامی گستردهای برخوردار است، خطوط ارتباطی را تحت کنترل دارد، ساختارهای فرماندهی تشکیل داده و به تامین مالی خود میپردازد و دست به عملیاتهای نظامی پیچیده میزند. داعش را باید یک (شبه دولت) نامید که تحت رهبری یک ارتش متعارف است و به همین دلیل است که راهبردهای ضدتروریستی و مبارزه با شورشها که عمدتا در قبال تهدیدات القاعده راهگشا بوده، علیه داعش جواب نمی دهد).
در واقع واشنگتن در سازگار کردن سیاستهای خود در عراق و سوریه با ماهیت واقعی تهدید داعش به کندی عمل کرده و در سوریه، راهبرد ضدتروریستی امریکا عمدتا اولویت را به بمباران گروههای منتسب به القاعده داده که نتوانسته باعث جلوگیری از پیشروی و فعالیت داعش شود. در عراق، واشنگتن با اتکا به راهبرد مبارزه با شورشها و آشوبهای مسلحانه ادامه میدهد و به دولت مرکزی به منظور دستیابی به کنترل مجدد اوضاع، متحد کردن کشور و تشکیل نیروهای بومی به منظور شکست دادن داعش، کمکی نمی کند. امریکا پس از شکل گیری داعش و نافرمانی فرماندهی این گروه در قبال فرمانبرداری از اربابانش دست به تلاش گستردهای برای زمینگیر کردن آن زده اما راه به جایی نبرده است. براساس تحقیقی که از سوی روزنامه (واشنگتن پست) در سال 2010 انجام گرفت، حدود 263 سازمان امریکایی در پاسخ به حملات 11 سپتامبر یا ایجاد شده یا سازماندهی مجدد شدند که وزارت امنیت داخلی، مرکز ملی ضدتروریسم و اداره امنیت حمل و نقل از جمله آنهاست.
هر ساله سازمانهای اطلاعاتی امریکا حدود 50 هزار گزارش درباره تروریسم تولید میکنند و 51 سازمان فدرال و فرماندهی نظامی در امریکا بر چگونگی انتقال پول به شبکههای تروریستی و خروج پول از آنها نظارت دارند اما با وجود اینکه این سیستم توانسته در داخل خاک امریکا دستاوردهایی داشته باشد، برای مقابله با داعش که ارائه گر چالش متفاوتی است، کاربردی ندارد. تاکتیک نظامی و اطلاعاتی امریکا به منظور دستگیری یا کشتن رهبران اصلی القاعده کارآمد بود به طوری که 75 درصد رهبران هسته اصلی القاعده در حملات نیروهای ویژه یا پهپادها از پای درآمدند؛ تاکتیکی که برای جست وجوی اهداف مخفی شده در نواحی روستایی به خوبی جواب داد اما این تاکتیکها در مقابله با داعش تا به حال موثر نبوده است چرا که نیروها و رهبران این گروه در نواحی روستایی پخش شده اند و همگی در جوامع محلی و غیرنظامی درهم آمیخته اند که عمدتا در محاصره ساختمانها هستند و این امر دست زدن به حملات از سوی پهپادها و تهاجمهای ناگهانی را بشدت دشوار کرده است.
در عین حال کشته شدن رهبران داعش به منزله فلج شدن این سازمان نیست. این گروه بر یک شبه دولت کارآمد حکومت میکند که از یک ساختار اجرایی پیچیده برخوردار است که در راس فرماندهی نظامی آن دستگاه خلافت قرار دارد متشکل از البغدادی و 2 معاون وی یعنی ابوعلی الانباری که کنترل عملیاتهای داعش در سوریه را برعهده دارد و ابومسلم الترکمانی که عهده دار کنترل عملیاتها در عراق است.
این دو، پیش از این جنرالهای ارتش صدام بودند. تشکیلات اداری غیرنظامی داعش تحت نظارت 12 مدیر قرار دارد که بر مناطق عراق و سوریه حکومت کرده و بر شوراهایی نظارت میکنند که وظیفه رسیدگی به اموری چون مسائل مالی، رسانهها و امور مذهبی را برعهده دارند. به نظر میرسد این شبه دولت در نبود البغدادی و نزدیک ترین یارانش نیز از توانایی لازم برای اداره خود برخوردار است.
در مورد امریکا با داعش قطعا سخنان آقای کرزی منطقی است ولی اگر هم مخالف داعش هم بود، در رویارویی با داعش از گزینههای نظامی کارآمدی استفاده نکرد. بعید است تاکتیکهای ضدتروریستی و مبارزه با شورشها و آشوبهای مسلحانه و البته روشهای متعارف، واشنگتن را به پیروزی قطعی در برابر گروهی برساند که براساس اسناد فاش شده، قرار بوده به عنوان ابزاری برای نیل واشنگتن به اهدافش در غرب آسیا ایفای نقش کند. همانگونه که آقای کرزی گفته است، تلاشهای رهبران سیاسی و نظامی امریکا به منظور تضعیف داعش و کلا تروریسم راه به جایی نبرده است و جالب آنکه واشنگتن اکنون برای کسب حمایتها و کمکهای کشورهای منطقه، تقلا میکند.
امریکا برای خروج از باتلاق سیاستهای اشتباه خود در منطقه چارهای جز درخواست کمک از کشورهای قدرتمند منطقه ندارد. اگر کشورهایی چون عربستان هم که در شکل گیری تهدید داعش نقش داشته و با اقدامات غیرمعقولانه خود نظیر حمله به یمن، زمینه را بیش از پیش برای جولان گروههایی چون القاعده فراهم کردند، از این سیاستها دست برندارند، داعش و گروههای مشابه آن، سالها به عنوان تهدید جدی برای منطقه و منافع کشورهای آن باقی خواهد ماند.
اشتباهات هیات حاکمه امریکا را پایانی نیست و این ملتهای منطقه هستند که هزینه همراهی دولتهای نامعقول خود با سیاستهای غرب را باید پرداخت کنند.
نویسنده: محمد
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/3835