مصاحبه و مقدمه از: سارا معصومی
دومین دیدار با دكتر عبدالله عبدالله در كابل یك سال پس از روزهای حضور وی در رقابتهای نفسگیر انتخاباتی رخ داد. این روزها، مجاهد پیشین و همرزم احمد شاه مسعود جامه ریاست اجرایی در دولت وحدت ملی را بر تن دارد. نتیجه انتخابات سال ٢٠١٤ در افغانستان باز هم مانند سال ٢٠٠٩ به شائبه تقلب آمیخته بود؛ تقلبی كه عبدالله در سال ٢٠٠٩ میلادی داعیهدار آن بود و به نشانه اعتراض به آن از شركت در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری سر باز زد. سناریو فوق دوباره در سال ٢٠١٤ میلادی و در حالی كه دیگر شخص رییسجمهور پیشین یعنی حامد كرزی مقابل عبدالله در رقابتهای انتخاباتی نبود تكرار شد. این بار محمد اشرف غنی برنده اعلام شد و البته دیگر از عقبنشینی عبدالله عبدالله خبری نبود. هرچند عبدالله در نخستین گفتوگویی كه با وی داشتم پیشبینی كرده بود كه تكرار تقلب گذشته و یا گستردهتر از آن در این دور از انتخابات از سوی مردم تحمل نخواهد شد، در این گفتوگو ترجیح داد از تكرار تاریخ گذشته سر باز زده و به جای سخن گفتن از آنچه در انتخابات گذشت به تاریخ جدیدی اشاره كند كه در سایه دولت وحدت ملی رودرروی افغانستان است. عبدالله از پدری پشتون و مادری تاجیك است. پدرش سناتور انتصابی از ولایت قندهار در آخرین دور كار شورای ملی در زمان ظاهر شاه بود. وی دانشآموخته رشته پزشكی در دانشگاه كابل است و از سال ١٣٦٤ در جبهههای جنگ شمال كار در بخشهای پزشكی را دنبال كرد. او خیلی زود در كنار افراد نزدیك به شاه مسعود، فرمانده مشهور مجاهدین در پنجشیر قرار گرفته و اعتماد او را جلب كرد. عبدالله پس از پیروزی مجاهدین و تشكیل دولت موقت (١٣٧١ تا ١٣٧٥) زمانی كه مسعود وزیر دفاع بود، در مقام رییس دفتر و سخنگوی وی مشغول به كار بود. در سالهای ١٣٧٥ تا ١٣٨٠ كه دولت به رهبری برهانالدین ربانی به دلیل تسلط طالبان بر كابل در شمال كشور مستقر بود، عبدالله معاون و سرپرست وزارت امور خارجه بود. دكتر عبدالله نقش قابل توجهی در كنفرانس بن ١ داشت و بر اساس موافقتنامه بن به عنوان وزیر امور خارجه اداره موقت تحت رهبری حامد كرزی تعیین و همین عنوان را در دولت انتقالی هم حفظ كرد. پس از سال ١٣٨٣، عبدالله در كابینه دولت منتخب حامد كرزی حضور نداشته و از كارهای رسمی كنار گذاشته شد. رییس اجرایی دولت در گفتوگوی اختصاصی كه در منزل شخصیاش در كابل انجام گرفت از تقلب در انتخابات گفت و مطالبههای مردمی كه به او رای دادند. از بحران سیاسی و امنیتی گفت كه افغانستان با آن دست و پنجه نرم میكند و چالشها و فرصتهایی كه پیش روی دولت وحدت ملی است. متن این گفتوگو به شرح زیر است:
سابقه گفتوگوی قبلی من با شما به پیش از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری بازمیگردد. در آن زمان هم از شما در خصوص احتمال تقلب در انتخابات سوال كردم و شما ابراز امیدواری كردید كه تجربه انتخابات ٢٠٠٩ تكرار نشود. با اینهمه شما در عمر سیاسی خود در افغانستان دو بار كاندید انتخابات ریاستجمهوری شدید و هر دو بار شائبه وقوع تقلب از سوی شما به شكل كاملا جدی مطرح و پیگیری شد. به نظر میرسد هواداران شما پس از اتفاق اخیر از سیستم انتخابات در افغانستان ناامید شدهاند و بسیاری اعتقاد دارند كه فردی كه به وی رای دادهاند به دلیل تقلب از ورود به ارگ ریاستجمهوری محروم شده است. شما شخصا ریشههای این بحران انتخاباتی را در چه میدانید؟
حقیقت این است كه سیستم انتخاباتی افغانستان از پایه و بنیان به اصلاحات نیاز دارد. پایههای مناسبی برای این سیستم از ابتدا گذاشته نشده است. بخشی از ایراد كار در سیستم و نحوه برگزاری انتخابات است و بخشی از ایراد هم به افراد و متصدیان برگزاری بازمیگردد. در سیستمی كه رییسجمهور بر روسا و كارمندان این كمیسیون تاثیرگذار است نمیتوان از اعمال نفوذ حكومت اجتناب ورزید. سوالی كه ممكن است پیش بیاید این است كه ما بر این مسائل و ایرادها وقوف كامل داشتیم پس چرا وارد این گردونه شدیم؟ پاسخ من این است كه در حال حاضر مساله مهم رسیدگی به مسائل دیگر مملكتی است. در این مساله شكی نیست كه پارهای از مردم مایوس شدهاند و دموكراسی در افغانستان صدمه دید اما كار ادامه دارد و تعهد جدی برای اصلاح سیستم انتخابات و نهادهای انتخاباتی در موافقتنامهای كه بین ما و رییسجمهور وجود دارد دیده میشود. امیدوار هستیم كه پس از تكمیل كابینه كار بنیادی در این خصوص آغاز شود.
فكر میكنید طرفداران شما كه به دنبال راهیابی شخص دكتر عبدالله به ارگ ریاستجمهوری بودند موافق ائتلاف شكل گرفته میان شما و رقیب و راهیابی شما به سیستم اجرایی در افغانستان به این سبك و سیاق بودند؟
در زمانی كه بحثها در خصوص نتیجه انتخابات، رقابت صورت گرفته و حركتهای مدنی برای اعتراض به اتفاق رخ داده بسیار داغ بود اكثریت طرفداران ما به دنبال این بودند كه تیم ما اقدام دیگری به جز ائتلاف انجام دهد. برخی از این افراد اعتقاد داشتند كه ما باید از راههای غیرمعمول زمام امور را در دست بگیریم. این طرز تفكر هم ریشه در صدمههایی داشت كه احساسات مردم از نتیجه انتخابات متحمل شده بود و البته كه من از ابتدا با چنین رویكردی مخالف بودم. امروز كه افغانستان از آن مرحله حساس و برخوردهای احساسی عبور كرده است اكثر كسانی كه با تعقل به ماجرا نگاه میكنند حركت انجام گرفته و تشكیل حكومت وحدت ملی را با توجه به رقابتهای جدی كه انجام شده و پیچیدگیهایی كه انتخابات داشت عاقلانه میدانند.
آخرین پرسش من از شما در مصاحبه نخست این بود كه اگر در شرایط شركت در ائتلاف با رقیب قرار بگیرید تن به این شراكت سیاسی خواهید داد یا خیر؟ پاسخ شما در آن زمان منفی بود. چه اتفاقی رخ داد كه شما به این باور رسیدید كه تشكیل دولت وحدت ملی بهترین گزینه برای افغانستان است؟
پس از انتخابات شكاف بسیار جدی در میان مردم و همچنین سیاستمداران ایجاد شده بود. این فاصله گرفتنهای سیاسی و اجتماعی مردم از هم به اندازهای شده بود كه احتمال شكلگیری تفرقههای قومی وجود داشت. در این شرایط با در نظر گرفتن چالشهای امنیتی كه مملكت با آن مواجه است و همچنین شكنندگی اوضاع بهترین نتیجهای كه میتوانستیم از انتخابات به دست آوریم همین وضعیت فعلی بود.
توزیع قدرت در دولت وحدت ملی بر مبنای یك توافق سیاسی صورت گرفت. مكانیزم تعامل دو مسوول ارشد دولت وحدت ملی در شرایطی كه خلأ قانونی در این مورد وجود دارد چگونه تعریف شده است؟ این خلأ قانونی را تا ایجاد تغییرات لازم درقانون اساسی چگونه بنا دارید از بین ببرید؟
در موقعیت فعلی هم روال طبیعی حكومت داری به سبك و سیاقی كه قبلا وجود داشت با چالشهایی مواجه است. از نظر قانونی مسالهای كه در موافقتامه پیش بینی شده است بر دو سال برگزاری انتخابات لویی جرگه تاكید داشته و تعدیل قانون اساسی تا نظام سیاسی افغانستان به گردونه اصلاحات وارد و پست صدارت اجرایی تعریف شود.
میان دیدگاههای انتخاباتی شما و آقای اشرف غنی اختلافهای بسیاری وجود داشت. با توجه به این اختلافها، عمر دولت وحدت ملی را چگونه پیش بینی میكنید؟
یك مساله شعارهای كاندیداها در زمان انتخابات است و مساله دیگر دیدگاههای كلی نسبت به مسائل مملكتی، دولت داری و ملتسازی. در همان زمان هم شاید نحوه مطرح كردن قضایا متفاوت بود اما در دیدگاههای كلان نزدیكی وجود داشت. امروز هم كه هر دو با هم در قالب دولت وحدت ملی كار میكنیم چالشها به گونهای نیست كه یك مساله برای رییسجمهور چالش و برای رییس اجرایی نباشد. علاوه بر این تنها در چارچوب كار همزمان و توامان با یكدیگر است كه میتوان از فرصتهای موجود به نفع مردم افغانستان استفاده كرد. با توجه به واقعیتهای سیاسی موجود در افغانستان و صدمههایی كه تطویل زمان اعلام نتیجه انتخابات وارد كرد باید درصدد جبران آن روزها برآمد. امروز هم ما با شرایط آسانی روبه رو نیستم اما به نفع منافع ملی و مردمی است كه دولت وحدت ملی یكپارچه كار خود را ادامه دهد و به نظر من بهترین گزینه هم در شرایط فعلی افغانستان همین است.
معرفی كابینه به مجلس بیش از ١٠٠ روز طول كشید و در جریان رایگیریهای مجلس هم تعدادی از نمایندگان رای مثبت را به دست نیاوردهاند. بسیاری تطویل این دوران را نشانه خوبی برای دولت وحدت ملی نمیدانند.
شرایط مشابه افغانستان و شرایطی را كه ما با آن دست و پنجه نرم میكنیم با شرایط هركشور دیگری مقایسه كنید و سپس به این نتیجه میرسید كه بخشی از وقتی كه برای معرفی كابینه گرفته شد همان وقت طبیعی است كه با توجه به شرایط موجود یك ضرورت است. بحثهایی در داخل تیمها وجود داشت و همزمان هم بحثهایی در میان دو طرف كه رییس اجرایی و رییسجمهور باشند برقرار بود. علاوه بر این انتخاب افراد به گونهای كه مورد حمایت مردم افغانستان هم باشند و از عهده مسوولیت خود برآیند كار آسانی نبود. علاوه بر این باید برای تشكیل كابینه به اصل شایسته سالاری هم توجه میشد. طبیعتا ما از اینكه معرفی كابینه به درازا كشید خشنود نبوده و نیستیم. مشكل تازهای هم كه به آن برخورد كردیم مساله عدم موافقت مجلس با برخی كاندیداهاست كه امیدوار هستیم راهحلی برای رفع این مشكل هم پیدا شود. به هرحال باید فضا و شرایطی را كه این مساله در آن صورت گرفت در نظر داشت و با شروع كار كابینه كه امیدوارم به زودی تكمیل شود امكان جبران وقت فوت شده وجود خواهد داشت.
گفته میشود كه دولت جدید در سیاست خارجی خود گردشهایی را به نسبت دولت حامد كرزی پیش خواهد برد. گردشهایی نظیر نزدیكی بیشتر به پاكستان و به تبع آن فاصله گرفتن سیاسی از هند یا نزدیكی به عربستان سعودی. با توجه به سابقه حضور شما در دستگاه دیپلماسی افغانستان، نگاه شما به رابطه كابل با همسایگان كلیدی و بازیگران منطقهای چیست؟
پرداختن به بخشهایی از سیاست خارجی كه چالشآفرین بوده از اولویتهای دولت وحدت ملی است. بدون آنكه نام كشور خاصی را قید كنم باید بگویم كه افغانستان با برخی كشورها رابطه بسیار دوستانهای دارد و مشكل خاصی در روابط دوجانبه با آنها ندارد و اگر هم مشكلهای كوچكی باشد با گفتوگو مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. اما در مواجهه با برخی كشورها ما با مشكلات بسیار جدی روبهرو هستیم و این مساله هم به دلیل تاثیری است كه سیاست برخی كشورها بر اوضاع افغانستان به خصوص مسائل امنیتی آن میگذارد. اگر در خصوص رفع مشكلات با اینگونه كشورها در چند ماه اخیر كوششهای بسیاری صورت گرفته است نمیتوان با قضاوتی عجولانه این حركت را به تغییر اساسی در دید افغانستان نسبت به منطقه و روابط منطقهای آن تعبیر كرد. مساله اساسی این است كه در راستای بهبود رابطه با پاكستان تلاشهایی صورت گرفته است و برخی سفرهای ما كه به كشورهای فراتر از منطقه هم بوده به نوعی باز با رابطه ما با پاكستان در ارتباط بوده است.
در مصاحبهای كه با حامد كرزی داشتم ایشان با اشاره به ٢١ بار سفر به پاكستان در دوران ریاستجمهوری خود تاكید كردند كه تمام تلاش خود را برای بهبود رابطه با اسلامآباد به كار گرفتند اما نتیجه چندانی نداشته است. دولت وحدت ملی برای تنشزدایی از این رابطه و بهبود آن چه مسیر متفاوتی از كرزی را درپیش خواهد گرفت كه به كمك پاكستان به حل مساله طالبان هم منتهی شود؟
حل معظل طالبان به حل یك مساله واحد با یك همسایه در منطقه یا بخشی از روابط خارجی افغانستان وابسته نیست. در این شكی نیست كه رابطه با پاكستان تاثیر بسیار زیادی بر حل این معضل دارد و كوششهایی هم كه در این مدت صورت گرفته است از یك طرف به دلیل همسایگی افغانستان و پاكستان بوده كه با چالشهای مشترك و فرصتهای مشترك روبه رو هستند و از طرف دیگر مساله طالبان یك فاكتور عمده در روابط ما بوده و هست. برای حل مشكل كارهایی وجود دارد كه باید در داخل افغانستان انجام گیرد و مسائل مختلفی باید در این خصوص در نظر گرفته شود و تنها با یك فاكتور نمیتوان این مساله را حل كرد.
از زمان تشكیل دولت وحدت ملی اقدامی برای مذاكره مستقیم یا غیرمستقیم با طالبان انجام شده است؟
اقدامی برای مذاكره مستقیم صورت نگرفته است. برخی كشورها كوششهایی داشتهاند، به عنوان نمونه جمهوری مردمی چین یك یا دو بار تماسهایی با طالبان داشتهاند اما هنوز نتایجی از آن تماسها به دست نیامده است. در تماسهایی هم كه با كشور پاكستان بوده است تاكنون كار عملی در این خصوص صورت نگرفته است.
چرا چین؟
نكتهای كه باید بگویم این است كه مساله چین تازگی ندارد و در ادامه سیاستهای قبلی دولت پیشین افغانستان است. این درخواست از جانب آقای كرزی از دولت جمهوری مردمی چین صورت گرفت كه نقش میانجی با طالبان برای مذاكره را بازی كنند. اساس این درخواست هم بر مبنای تاثیری بوده است كه چین بر كشور پاكستان دارد. طالبان هم احتمالا به دلیل رابطه حسنه میان چین و پاكستان میانجیگری چین را راحتتر میدانند.
ارزیابی شما از سفر اخیر وزیر امور خارجه ایران به افغانستان چیست؟ آیا توافق عملی در این سفر میان دو طرف انجام گرفت؟ ایران در دستگاه دیپلماسی دولت جدید چه جایگاهی را به خود اختصاص داده است؟
سفر آقای ظریف به افغانستان بسیار موفقیتآمیز بود و در فضایی بسیار دوستانه و مساعد و مملو از حسن نیت متقابل صورت گرفت. در این سفر بر محورهای متفاوت همكاریهای دوجانبه میان ایران و افغانستان بحث شد؛ البته بنا نبود كه بر مسائل مشخصی هم موافقتنامهای امضا شود. این سفر نخستین سفر رسمی وزیر امور خارجه ایران، پس از شركت معاون اول رییسجمهور ایران در مراسم تحلیف بود. دو طرف در این سفر بر ادامه روابط قوی دوجانبه و حسن نیت موجود تاكید داشتند و از طرف افغانستان هم ما یك بار دیگر به ایران اطمینان دادیم كه سیاست دوستانه و همسایگی مسالمتآمیز با جمهوری اسلامی ایران كه اساس سیاست خارجی ما را تشكیل میدهد، نه تنها ادامه خواهد یافت بلكه گسترش هم داده خواهد شد.
با تكمیل شدن انتقال مسوولیتهای امنتی به نیروهای افغان، مسوولیت این موضوع بهصورت كامل در اختیار دولت افغانستان قرار دارد در حالی كه به نظر میرسد امكانات شما پاسخگوی نیازهای موجود نیست. چه برنامهای برای تامین این نیازمندیهای نظامی خود دارید؟
در فرصتی كه هنوز وجود دارد و جامعه بینالمللی هم متعهد به ادامه همكاری با ما در این فرصت و پس از آن هستند باید بیشترین استفاده صورت گیرد. دو و نیم سال پیش از این تاریخ حدود ١٥٠ هزار نیروی خارجی مستقر بود، امروز اندكی بیش از ١١ هزار نیروی خارجی در افغانستان حضور دارند. در یك سال گذشته هم بیشترین بار ادامه جنگ بر دوش نیروهای افغان بوده و نیروهای ما از یك بار امنیتی بسیار سنگین، نسبتا موفق بیرون آمدند. ما چارهای نداریم جز اینكه در این خصوص روی پاهای خود بایستیم و مستقل عمل كنیم كه البته این امر وقت گیر خواهد بود. ادامه همكاریهای بینالمللی كه تعهدی هم در خصوص آن وجود دارد عامل بسیار مهمی است. همزمان درك واقعیتهای تازهای كه با آن روبه رو هستیم شاید ما را به این نتیجه برساند كه روی راهكارهای متفاوت فكر كنیم و نه تنها براتكا كردن به كمكهای بینالمللی برای تجهیز نیروهای افغان. در دو سالی كه افغانستان پیش رو دارد میتواند بیشترین استفاده را در تقویت نیروهای داخلی بكند.
اخیرا اخباری مبنی بر ورود داعش به افغانستان و پاكستان یا حمایت تعدادی از جریانات افراطی در دو كشور از داعش مشاهده شده است. آیا امكانی برای حضورداعش در افغانستان میبینید؟ دولت وحدت ملی در این مدت تدبیری برای مقابله با حضور احتمالی داعش در نظر گرفته است؟
در افغانستان به گونهای كه گفته میشود و داعش در سایر مناطق مانند عراق و سوریه فعالیت دارد، در افغانستان دیده نشده و فعالیتی ندارد. مسالهای كه اتفاق افتاده این است كه تعدادی از مردمی كه در وزیرستان مستقر بودهاند به همراه بستگان خود به افغانستان كوچ كردهاند و اكثر آنها تروریستهایی هستند خارجی از كشورهای آسیای میانه. این روند انتقال هنوز هم ادامه دارد و در برخی نقاط افغانستان مستقر شدهاند. این افراد با سرمایه هنگفت به افغانستان آمدهاند و در برخی مكانها بیرقهای طالبان جای خود را به پرچمهای سیاه دادهاند. این مساله بسیار تازه است و نیازمند توجه جدی دولت است. یك سناریو این است كه این نیروها به سمت افغانستان حركت كرده و از یكی از مرزها خود را به داخل رساندهاند و به نام داعش فعالیت خود را آغاز كردهاند. سناریو دیگر این است كه وضعیت آنها در پاكستان نامساعد شده و به سمت افغانستان آمدهاند. البته این گروهها عمدتا به گروههای تروریستی نظیر القاعده و دیگر شبه نظامیان تروریست تعلق داشتهاند و در حال حاضر با بستگان خود به افغانستان كوچ كردهاند. این افراد هرچند با پول فراوان به افغانستان آمدهاند اما هنوز در محل، اسكان جدی نیافتهاند در فكر تاثیرگذاری در داخل افغانستان هستند. حضور این افراد زنگهای خطر را به صدا درآورده است اما به اندازهای نیست كه داعش در سایر مناطق فعالیت داشته است.
افغانستان بعد از گذشت بیش از یك دهه و برخورداری از كمك همكاران بینالمللی خود، كماكان با چالش عمده كشت و تولید مواد مخدر مواجه است. چرا این مشكل با وجود هزینههای زیادی كه توسط جامعه بینالمللی در افغانستان برای مقابله با آن انجام شده باقی مانده است؟ با توجه به اینكه این مساله مشكل مشترك ایران و افغانستان است دولت وحدت ملی چه برنامهای برای مهار یا حداقل كاهش آن دارد؟
این مساله یك مشكل جهانی است و ما در حد خود برای مهار آن مسوولیت داریم. كشورهایی كه مصرفكننده هستند و كشورهایی كه نقش ترانزیت را هم ایفا میكنند باید مسوولیتهای خود را به جا آورند. برنامههایی كه تاكنون وجود داشته موفقیتآمیز نبوده و این مشكل ادامه پیدا كرده است. راهحلی كه بتوان این موضوع را یك شبه حل و فصل كرد وجود ندارد اما عزم و اراده سیاسی قوی وجود دارد. در مهار این مشكل همكاریهای منطقهای بسیار مهم و همكاریهای بینالمللی شرط اساسی است. همه باید برای حل این مشكل كه جهانی است و مشكل بشریت هم است وظیفه خود را ایفا كنیم.
چه تلاشی برای حضورفعال زنان در كابینه و بدنه اجرایی در دولت وحدت ملی انجام گرفته است؟ بسیاری این حضور را نمایشی دانسته و میدانند.
حضورهای نمایشی زنان كه پیش از این هم وجود داشته، ره به جایی نبرده و برای تغییر وضعیت مفید هم نبوده است. اصل مساله دال بر لزوم حضور زن در جامعه و در عالم سیاست و حتی در مسائل اقتصادی باید در كشور مورد توجه قرار گیرد. این مسالهای است كه كشورهای جهان سوم و كشورهای در حال جنگ بیشتر با آن دست و پنجه نرم میكنند. افغانستان هم برآمده از جنگ و هم در حال جنگ است. پرداختن به این مساله تنها از منظر سمبلیك نیست بلكه حضور زنان یك ضرورت برای جامعه افغانستان و برای توسعه این كشور است. حضور نسبی زنان فعلا محقق شده است اما نقش زنان در حكومت و حكومتداری محدود به سه تا چهار پست در كابینه نخواهد بود.
تولید ثروت و تبدیل شدن به چهار راه منطقه از منظر تجارت و ترانزیت واژههایی هستند كه این روزها از مقامات افغانستان زیاد شنیده میشود. چگونه میخواهید در شرایطی كه هنوز افغانستان با چالشهای عمده امنیتی در محیط داخلی مواجه و تنظیم رابطه با برخی كشورهای منطقه بهصورت كامل صورت نگرفته و از طرفی فاقد زیرساختهای لازم است به این مهم دست یابید؟
كار از یك جایی آغاز شده است و یكی از هدفهای كوشش در مسیر بهبود رابطه با پاكستان همین امر بوده است. گسترش و استحكام روابط دوستانه در سطح منطقه میتواند بسیار مفید واقع شود. منطقه ضروریتهایی دارد و افغانستان هم در موقعیت جغرافیایی مناسبی در منطقه قرار گرفته است. كشورهای منطقه نیازهایی به هم دارند كه افغانستان میتواند نقش مهمی در رفع این نیازهای دو و چند جانبه ایفا كند. اگر بخواهیم مشكلات امروز افغانستان را معیار تصمیمگیریهای كلان قرار دهیم باید درها را بسته و امیدی به فردای كشور نداشته باشیم. اما اگر از منظر تجربههایی كه كشورهای متفاوت با شرایط ما داشتهاند به وضع موجود نگاه كنیم و پتانسیل و ظرفیتهای موجود از موقعیت طبیعی تا منابع طبیعی را مورد بررسی قرار دهیم، وضعیت متفاوت خواهد بود. نیاز آسیای میانه به كالا و انرژی و نقش چین در این میان و این ظرفیتها این امیدواری را ایجاد میكند كه افغانستان باید با دید وسیعتری به روابط منطقهای خود بیندیشد و از طرف دیگر هم كشورها برای آینده بهتر منطقه و كشور خود فكرهای بلندمدتتری داشته و تاثیرگذاری مثبت هم داشته باشند. شرایط امروز شرایط مطلوبی نیست اما تغییر این شرایط در مسیری كه همه از آن منتفع شوند غیرممكن نیست.
برش ١
* تلاش برای بهبود رابطه با اسلامآباد به معنای تغییر كلان در نگاه سیاست خارجی افغانستان نیست.
*تاكنون مذاكره مستقیمی با طالبان نداشته ایم.
*چین به دلیل رابطه خوب با پاكستان گزینه مناسبی برای میانجیگری میان طالبان و دولت مركزی افغانستان است.
*به ایران اطمینان دادیم كه دولت جدید به دنبال گسترش روابط دوجانبه است.
* كشورهای جهان سوم و كشورهای در حال جنگ با مساله عدم حضور فعال زنان در مسائل سیاسی و اجتماعی روبه رو هستند.
*كشورهای مصرفكننده مواد مخدر و كشورهای دخیل در ترانزیت آن باید مسوولیتهای خود را برای مهار آن ایفا كنند.
*در برخی مناطق پرچم سیاه داعش جای پرچم طالبان را گرفته است.
برش ٢
*شكی نیست كه در انتخابات اخیر دموكراسی در افغانستان صدمه دید.
*تعهد جدی برای اصلاح سیستم انتخابات و نهادهای انتخاباتی داریم.
*با به دست گرفتن زمام امور از راههای غیرمعمول پس از انتخابات مخالف بودم.
*امروز اكثر طرفداران ما تشكیل حكومت وحدت ملی را عاقلانهترین گزینه میدانند.
*به دلیل شرایط امنیتی شكننده افغانستان و احتمال به راه افتادن تفرقههای قومی، تشكیل دولت وحدت ملی را بهترین گزینه برای افغانستان دیدم.
* پست صدارت اجرایی تا دو سال دیگر رسما در قانون اساسی افغانستان گنجانده خواهد شد.
*شعارهای انتخاباتی با دیدگاههای كلان مملكتی تفاوت دارند.
*برخی سفرهای فرامنطقهای دولت جدید به رابطه میان افغانستان و پاكستان و تلاش برای بهبود آن مربوط بوده است.
* طالبان به چین اعتماد دارند.
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/3286