سمیه فروتن
امشب، شبِ دوشنبه، که شبِ اولِ دی ماه/ ماه جدی، و شبِ اولِ زمستان است، شبِ چله است. در نیمه یِ شب، در نیمکره یِ شمالی، فصلِ پاییز طلایی یا خزان یا برگریزان، جای خود را به فصلِ سرما و برف و باران ویا زمستان میسپارد. به قول قدیمیها، اولِ ماهِ " بزغاله" (و به عربی: " جَدی") است و آخرِ ماهِ " مردِ تیر انداز" (و به عربی: " قوس"). در برخی کتابها آمده است که گذشتگان، این شب را شوم و نحس میدانسته اند. شاید مراسم شب چله برای زدودنِ شومیِ آن شب، اجرا میشده است.
آریائیان که در گذشتههایی دور، هر سال صدها جشن آب و صدها جشن آتش و صدها جشن دیگرداشته اند، درازترین شب سال را نیز که شب " چله" یا شب یلدا نامیده میشد، با ایینهایِ ویژهای جشن میگرفتند. برای همین درازیِ شبِ یلدا ست که زلفِ دراز و سیاهِ دلبر را به مجاز، یلدا نام کرده اند. در معنای درازیِ یلدا، شاعری سروده که:
اکنون مرا که شامِ جوانی، صَبُوح کرد / شبهایِ رنج، چون شبِ یلدا، دراز شد
و حافظ شیرین سخنِ ما فرموده است که:
صُحبت حُکّام، ظلمتِ شبِ یلداست / نور ز خورشید جُوی، بُو که بَر آید
در عرفان، شب یلدا اصطلاحاً به معنایِ " سوادِ اعظم" و "نورِعالمِ جبروت"، و در فلسفه یِ اشراق به معنایِ نورِ سیاه که "نورِ ذات" است، به کار میرود.
آری، در گذشتهها، آریائیان زمستانِ واقعی را دو ماه میگرفته اند. چهل روزِ اولِ این دو ماه را " چله یِ بزرگ"، و بیست روز آخرش را " چله یِ کوچک" میخواندند. و نیز چهار روزِ آخرِ چله یِ بزرگ و چهار روزِ اولِ چله یِ کوچک را با هم " چار چار" (یعنی چهار چهار) میگفتند. در خیلی از شهرهای این چار چار و یا شبهای چله یِ بزرگ و کوچک با مراسمی همراه بود.
یلدا واژهای " سُریانی" و به معنیِ میلاد است. عَلاّمه یِ قزوینی، در "مسایلِ بِرلینیّه " یِ خود، در موردِ این واژه، پژوهشی در خور نموده است. دو نمونه از کاربردِ این واژه در شعر پارسی، در این جا یاد میکنم. سنایی غزنوی (دیوان، صفخه 52)می فرماید:
به صاحب دولتی پیوند، اگر نامی همی جویی / که از یک چاکریِ عیسی، چنان معروف شد یلدا.
مُعزّیِ نیشابوری (دیوان، صفحه 41)هم فرموده که:
ایزدِ دادار، مهر و کین تو گویی / از شبِ قَدر آفرید و از شبِ یلدا
ابو ریحان بَیرونی هم در کتاب خود " آثار الباقیه" تصریح دارد که: " وهو لیلته علی مذهب الروم عید یلدا، و هو میلاد المسیح" ( چاپ هلند، صفحه 292). (هر چهار نقل از تحقیقات مرحوم دکتر معین)
و امّا در هزارههای پیش آن را در ایران بزرگ فرهنگی، به نامِ میلادِ "ایزدِ مهر" جشن میگرفتند. پس از گسترشِ دینِ " زردشتی" و کوچِ آیینِ مهر پرستی از ایران بزرگ فرهنگی به نواحیِ اروپا، مهر پرستانِ اروپا، این شب را به نامِ میلادِ " مهر" جشن میگرفتند. پس از چیرگیِ نهایی مسیحیّت بر اروپا، مسیحیّت با آدابِ ریشه دارِ مهر پرستی، نزدِ اقوام اروپایی، روبرو شد. پس کلیسای مسیحیّت با زیرکی، در سده یِ چهارمِ میلادی، تولدِ حضرتِ مَسیح را که در ماهِ " ژوئن" بود، تغییر داد و آن را با این روزها، یعنی میلاد " میترا" یا " مِهر" منطبق ساخت، تا مِهر پرستانِ تازه مسیحی شده، تولدِ مسیح را به عادتِ گذشته، در همان روزهای تولدِ مهر جشن بگیرند. اینک این جشن را " کریسمس" میخوانند که یک هفته با یلدا فاصله دارد.
آریائیان در این شب، مراسمی داشته اند. چون روزگار میوهها در این روزها به سر میرسیده و کمیاب میشده است، پس میکوشیدند که آن چه از میوه و تنقّلات فراهم است، در سفره بگذارند، و همه یِ خانواده گرد هم آیند و به میوه خواری بپردازند و با هم گفت و شنود کنند. این را " شب چَره" میخوانند. در واقع این جشنِ وداع با میوهها بوده است. هندوانه که میوهی پاییزی است و دورانش به سر میرسیده، در این شب طرف توجه بوده. میگفتند در این شب باید هندوانه خورد و پوستش را رویِ بامِ همسایه انداخت. عقیده داشتند خوردن زردک و ناک وانار و زیتون، آدمی را تا یک سال از نیشِ عقرب در امان میدارد. در شب چَره، کشمش، مویز، تخمه یِ خربزه، و تخمه یِ هندوانه هم خورده میشد و در مناطق سردسیر، اینها را روی کرسی مینهادند. اگر جایی میوه نبود، آش رشته یا آش جا خالیِ میوهها، درست میکردند. در این شب، رسم بوده که پسرها برای نامزدشان، خوانچه یِ هفت رنگِ میوه (انار، انگور، پرتقال، خربزه، سیب، گلابی، و هندوانه) میفرستادند. طبق کَش، خوانچه را به خانه یِ عروس میبُرد. روی خوانچه، آرایشی با پَرهای رنگین میکردند که " پَرمُرغِ عَدن" نامیده میشد. در برخی خانوادهها " فالِ سوزن" یا " فالِ حافظ" میگرفتند و هر کسی هر نیّتی داشت پاسخ میگرفت. گاهی هم چله را "چله یِ زری" مینامیدند و با مراسمی، دخترِ دم بختِ خانواده را لباسِ زری میپوشانیدند و بَخت زناشویی او را تا سالِ آینده، میافزودند:
چله زری، جله زری / امسال و سالِ دیگری.... بعد با شادی و طرب میخواندند که: چله زری نَشونه / عروسِ کَهکشونه.
روشن کردنِ شمع هم جزیی از این مراسم بوده و با صلوات همراه. و میگفتند: چله زری، چله زری، زردی ما از تو، سرخی تو از ما...(که در چهارشنبه سوری هم خوانده میشود(.
مراسمِ یلدا خیلی بیش از اینهاست و برای همگی آنها باید به کتابهای ویژه یِ فرهنگ مردم نگاه کرد.
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/3206