تسریع امضای موافقت نامه امنیتی، تحت فشار قرار دادن افکار عمومی در افغانستان از طریق ایجاد رعب و وحشت و تحت فشار قرار دادن دولت افغانستان از طریق جریانهای افغانستانی هوا دار این کشور است.
این روزها بحث بر سر پیمان امنیتی امریکا- افغانستان با فشارهای واشنگتن بر کابل به شدت بالا گرفته است. امریکائیان بدون در نظر گرفتن استقلال و حاکمیت ملی افغانستان خواهان مصئونیت قضائی برای سربازانش و آزادی عمل در عملیاتهای نظامی برای خودش میباشد. در داخل کشور اکثر قریب به اتفاق مردم مسلمان افغانستان با دادن چنین امتیازاتی که حاکمیت و استقلال کشور را زیر سوال میبرد مخالفند، اما هستند عدهای که سنگ خارجیان را به سینه زده و خواهان قبول شرایط امریکائیان هستند که البته عدهای آنان اندک بوده اما به لطف سرمایههای شان که مشخص نیست از کجا آمده است، سر و صداهای را به راه میاندازند.
تنش افغانستان و امریکا؛ واقعی یا تاکتیکی؟
هرچند گفته میشود طی سالهای اخیر روابط سیاسی افغانستان با امریکا سرد و گاهی حتی منجر به تنش نیز شده است، اما به نظر میرسد فراز و فرود روابط این دو کشور بیشتر به یک سناریو شبیه است تا واقعیت؛ سناریوی که با در نظر گرفتن واقعیتهای اجتماعی،سیاسی و فرهنگی افغانستان و منطقه تدوین شده و به عنوان تاکتیک کارشناسی شده به کار گرفته میشود. زیرا؛ کاملا روشن است که حضور دراز مدت امریکا در افغانستان با افکار عمومی و ارزشهای جامعه افغانستان همخوان و سازگار نیست و تصور نمی شود که این کشور قادر به تغییر اذهان عامه به نفع خود باشد. ثانیا؛سالهای گذشته نشان داده است که علی رغم برخورداری امریکا از امیتاز حضور در خاک برخی از کشورهای اسلامی و همسویی با دولتهای آنان، هرگز در جلب موافقت افکار عمومی این کشورها موفق نبوده بلکه جو عمومی، علیه آن بوده است. از سوی دیگر،عدهی زیادی از کشورهای مخالف امریکا- هم از نظر تعداد و هم از جهت قدرت- هم منطقه با افغانستان هستند و حتی برای امریکا، متحدین نظیر پاکستان در این منطقه نیز، قابل اتکاء و اعتماد به حساب نمی آید. بنا به این دلایل، تحلیل فراز و فرود روابط افغانستان با امریکا بخصوص در مورد پیمان حساسیت بر انگیز امنیتی، در چهار چوب رفتار استراتیژیک و تاکتیکی، خالی از تأمل نیست و این نکات بخوبی موضع گیری دولت افغانستان را نیز تایید میکند. حتی اگر این نگرش نا صواب و احتمال آن ضعیف باشد، این نکته واضح است که احزاب دموکرات و جمهوری خواه امریکا در مورد حضور در افغانستان اختلاف نظر دارند و جمهوری خواهان، طرفدار ترک افغانستان به این راحتی نیستند؛ لذا این امر محتمل است که منابعی موثق از جمهوری خواهان، واقعیتهای پشت پرده را به دولت افغانستان منتقل کنند و از فشارهای تاکتیکی حزب حاکم بر افغانستان پرده بردارند.
متحوای سند امنیتی و الزامات رفتار سیاسی هردوجانب
گفته میشود مواردی در این سند وجود دارد که امضای آن بدون زمینه سازی و مقدمه چینی، برای هردو جانب کار خطرناک و دارای ریسک بالاست؛ برخورداری از آزادی عمل و مصونیت قضایی، داشتن پایگاه نظامی، حضور توام با تهدید و ارعاب کشورهای منطقه و... مواردی هستند که با توجه به وضعیت افکار عمومی در افغانستان و دیپلوماسی منطقه، پذیرش و یا تحمیل صریح و شتاب زدهی آن، اقدام نا فرجام خواهد بود و ممکن است بار دیگر اوضاع سیاسی افغانستان را دگرگون نماید.
گذشته مشابه و تاریخی افغانستان بخوبی برای کارشناسان ایالات متحده امریکا که تجارب سیاسی و جامعه شناختی دارند، درس برجستهای هست که قطعا در بازیهای خویش آنها را در نظر خواهند گرفت؛ از جانب دیگر، دولت افغانستان نیز خطرات و تهدیدات احتمالی و ناشی از امضای این موافقت نامه را در نظر خواهد گرفت و بدون فراهم نشدن بستر و شرایط امضای آن، مرتکب اشتباه تاریخی نخواهد شد؛ امری که پای صحبت از لویه جرگه را به میان کشیده تا زمینه سلب مستقیم مسئولیت از دولت را فراهم سازد.
تعلل دولت افغانستان؛ دلایل و عوامل
چنانکه اشاره شد، ممکن است مهمترین دلیل تعلل افغانستان برای امضای پیمان امنیتی، ملاحظات اجتماعی سیاسی جامعه و منطقه باشد ولی در عین حال گزینههای در این سند وجود دارد که میتواند پذیرش آنها را برای دولت افغانستان به یک ریسک بزرگ تبدیل کرده و حتی منجر به تغییر معادله سیاسی کشور شود.
بنا براین، به نظر میرسد، تعلل دولت افغانستان به دلیل موارد ذیل در سند امنیتی باشد:
1_ به دلیل اهمیت استراتژیک مناسبات امنیتی و دفاعی بین افغانستان و امریکا و پیام سیاسی این موافقتنامه به کشورهای همسایه، نام این سند باید به (موافقتنامه همکاری امنیتی و دفاعی بین افغانستان و امریکا) تغییر داده شود.
2_ در این سند طرف امریکایی حاضر به دادن هیچگونه تعهد الزامی و یا تضمین امنیتی به افغانستان نمی باشد. امضای این سند در حقیقت تضمین زمانی نه الزامی برای تداوم حمایت از نیروهای امنیتی افغانستان است.
3_ امریکا در تلاش است تا نیروهای آن کشور بر اساس محتویات این سند از آزادی عمل قابل ملاحظه و بدون محدودیت بعد از 2014 در افغانستان برخوردار با شند.
4_ بخشی که طرف امریکایی به آن اشاره دارد موافقتنامه همکاریهای امنیتی و دفاعی بین دو کشور، فعالیتهای مرکز اطلاعاتی سیا(CIA) و هواپیماهای بدون سرنشین آنها را شامل نمی شود.
5_ این سند در حقیقت سند الزامی قوهی مجریه است و امریکا از پذیرش هرگونه تعهدی که الزامی باشد و تحقق آن مستلزم تأیید کنگره امریکا باشد پرهیز میکند.
6_ امریکا به هیچ صورتی اعمال محدودیت و مشروط سازی فعالیتهای نیروهای نظامی و اطلاعاتی خود را بعد از سال 2014 در افغانستان نمی پذیرد و تأکید افغانستان به مشروط سازی تحرکات و فعالیتهای نیروهای نظامی خود را مانع جدی و اساسی در برابر امضای این سند میپندارد.
7_ طرف امریکایی تأکید دارد که در خصوص مصونیت قضایی بین دو رئیس جمهور موافقت به عمل آمده است.
8_ ایالات متحده نمی تواند تعهد مشخصی مالی برای حمایت از نیروهای امنیتی افغانستان را در داخل موافقتنامه همکاریهای امنیتی و دفاعی بگنجاند.
کاملا واضح است که موارد فوق، مؤثر بودن این سند برای افغانستان را نفی میکند و در عین حال، عامل مهمی برای تضعیف پایگاه مردمی دولت افغانستان نیز باشد.
امریکا، شتاب در امضای پیمان و استراتیژی تبلیغاتی
دولت افغانستان وحتی برخی از سیاستمداران برجسته امریکا در پاسخ این سوال که آیا امریکا افغانستان را ترک خواهد کرد، همواره پاسخ منفی داده اند. به باور صریح رییس جمهور کرزی، امریکا منافعی در افغانستان دارد که به راحتی از آنها چشم پوشی نخواهد کرد. مطالعه سیاستهای جهانی و آسیایی امریکا نیز به خوبی بیانگر همین امر است؛ بعید از تصور به نظر میرسد که مصارف و سرمایه گذاری مالی و نظامی هنگفت امریکا در افغانستان، فقط بخاطر ضرب شست نشان دادن به بن لادن و گروه طالبان به عنوان حامی نزدیک آن باشد، بلکه عوامل کلان و استراتیژیک در این لشکر کشی نقش داشته اند که همواره از طرف دولت افغانستان و آگاهان امور بیان شده اند. بنابراین، همانطوری که دولت افغانستان نیزادعا میکند، طرح خروج نیروهای نظامی امریکا از افغانستان، نوعی تاکتیک سیاسی و اهرم تبلیغاتی برای تامین این اهداف میباشد: تسریع امضای موافقت نامه امنیتی، تحت فشار قرار دادن افکار عمومی در افغانستان از طریق ایجاد رعب و وحشت و تحت فشار قرار دادن دولت افغانستان از طریق جریانهای افغانستانی هوا دار این کشور. از سوی دیگر، به نظر میرسد تغییر ذهنیت مردم افغانستان نسبت به امریکا بخاطر شکست این کشور در امری بازسازی و به سازی افغانستان، باعث نگرانی بیشتر شده و سیاستمداران کاخ سفید به دلایل ذیل خواهان استفاده از شرایط و فرصت برای تسریع امضای این موافقت نامه هستند:
1_ افغانستان مناسبترین، مؤثرترین و ارزانترین کشور در منطقه است و نباید تحت هیچ شرایط آن را از دست داد.
2_ کاهش حمایت افکار عمومی، کنگره و تعدادی از جنرالان نظامی امریکایی از مأموریت افغانستان.
3_ رفع ابهام و نگرانی در مورد همکاری امنیتی و دفاعی درازمدت میان افغانستان و امریکا.
4_ رفع ابهام و نگرانی در مورد ترک و فراموش کردن مجدد افغانستان.
5_ ارسال پیام روشن و حمایت درازمدت به مخاطبین کلیدی.(مردم افغانستان، طالبان پاکستانی، منطقه، دیگر متحدین ناتو، سرمایه گذاران) به منظور تأثیر روانی.
6_ رساندن پیام روشن به سایر متحدین امریکا در مورد حمایت دراز مدت از افغانستان.
7_ نگرانی کاهش توجه به افغانستان به دلیل بروز منازعات جهانی دیگر( کوریای شمال، سوریه، مصر و ایران).
8_ کاهش هزینههای نظامی.
9_ جلوگیری از بهره برداری سیاسی از این موافقتنامه در مبارزات انتخاباتی 1393 افغانستان.
به هر صورت مردم مسلمان و مجاهد افغانستان به خوبی میدانند که اعطای امتیازاتی مانند مصئونیت قضائی به سربازان امریکائی بدین معناست که اگر یک امریکائی در افغانستان مرتکب هر جرمی گردید، هیچ ارگان و مقامی قادر به محاکمه و بازخواست از وی نخواهد بود، حتی اگر به ناموس این مملکت تجاوز صورت گیرد.
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/1184