حادثه هفتم ثور، سبب گردید تا مردم ما بیشتر به خود بیایند و به گذشته، حال و آینده خویش فکری نمایند و برای میهن اسلامی و تفکر واندیشه دینی خویش نگران شوند و برای محافظت آنها دست به قیام بزنند.
هرساله با فرارسیدن هفتم ثور، انبوهی از خاطرات تلخ و تکان دهنده، ذهنیت هرانسان هدفمند، به خصوص افغانی را مشوش ساخته و روح وجسم او را به درد شدید گرفتار مینماید و نیز بهانهای میشود برای مرور چندباره حادثه ایجادشده در این روز. برخی نویسندگان و قلم به دستان دردمند، از زوایای مختلف به علل و پیش زمینههای کودتا و پیامدهای دردناک آن میپردازند و اگرچه اینک چند روزی از این تاریخ گذشته است، اما تمرکز وتوجه به حادثه 7 ثور و کنکاش دقیق وعلمی آن، در هرزمان ومکان دیگر، نه تنها خالی از لطف نمی باشد که لازم و ضروری نیز به نظر میرسد. از این رو نگارنده با آن که بارها به این موضوع پرداخته و مطالبی را نیز قلمی نموده است، اما این بار علاقه بر این دارد که برخلاف رویه معمول و غیر از آنچه تا کنون از هفتم ثور به تصویر کشیده شده است، مطالبی عنوان نماید. چه اینکه تا هنوز هر چه نوشته و گفته شده از زیانها وخسارات ناشی از حادثه اتفاق افتاده در این روز بوده است. اما دراین نوشتارکوتاه ومختصر بر آنم تا پیامدهای مثبت آن به بررسی گرفته شود و نکاتی را دراین باره مطرح نمایم:
1 بیداری مردم و پی بردن به حقایق
مردم افغانستان تا روز 7 ثور سال 1357 در خواب مطلق فرو رفته و نسبت به یک سری حوادث و فعل و انفعالاتی که علیه منافع آنها درجریان بود، چشم بسته بودند. اگرچه شخصیتهای متعدد و جریانات کوچکی وجود داشتند که ادعای آگاهی از مسایل را مینمودند، اما واقعیت امر این است که اینها نیز نتوانسته بودند یا نمی توانستند تاثیرات جدی، عمیق و گسترده روی افکار واذهان عامه داشته و زمینههای آگاهی عمومی را فراهم نمایند. اما هفتم ثور باعث گردید که سرآغازی شود برای به وجود آمدن عامل تکان خوردن مردم و توجه آنها به مسایل کشور و فراهم شدن شرایط بهتر، تا آحاد جامعه، ذهن وفکر خود را متمرکز نمایند و آن گاه بستری آماده شود تا شخصیتها و جریانهای مبارز مسلمان، به طرح و جا انداختن خواستهها و مطالبات مبارزاتی خود توفیقاتی پیداکنند.
2 احیای حساسیت نسبت به دشمنان
مردم افغانستان تا قبل از کودتای کمونیستها درکابل، به این گمان بودند که روس ها و عوامل مرتبط با آنها به نفع مردم افغانستان اند و نه تنها نظر ناصوابی به کشور ما ندارند که اگر دست شان باز گذاشته شود، خدمات قابل توجه به مردم و وطن ما ارائه مینمایند و نیز دیگر قدرتها یک چنین نیاتی را در باره افغانستان دارند. ولی حادثه 7 ثور و پدید آمدن حکومت کمونیستی، به این ذهنیت نه تنها خاتمه داد که جای آن را حساسیت نسبت به کشورهای بیگانه گرفت و اهالی وطن با دیده بد و گمان سؤ به آنها مینگریستند و با توجه بر اینكه، وجود حساسیت نسبت به دشمن میتواند زمینه توفیقات مبارزین را بیش از پیش فراهم نماید، احیای این احساس در وجود مردم افغانستان نشانه مثبتی بود از پیروزی در برابر اشغالگران و سردمداران حاكمیت كودتا.
3 – آغاز حرکتهای مبارزاتی
بعضی از شخصیتها و نیز جریانهای معدودی، داعیه مقابله با قدرت شاه و حکومت داودخان را در گذشته، داشتند، ولی کودتا درافغانستان وافشاشدن چهره دست اندرکاران تاسیس حکومت آن و اهداف نهان و آشکار شان، موجب شد تا مردم بیش از گذشته احساس خطر نموده واین ذهنیت را پیدا نمایند که مبادا با دست روی دست گذاشتن، علاوه براینکه میهن شان ازدست برود، دین وآئین آنان نیزمورد تعرض قرار بگیرد و از سویی، سوابق حکومتهای کمونیستی در سایر کشورهای پیوسته با شوروی آن زمان، نشانگر این پیامد بود وهمچنان آغاز حرکتهای سرکوبگرانه حکومت کودتا علیه شخصیتها وجریانهای مسلمان، کاملا گویای این روند به نظر میرسید. این بود که زمینه برای آغاز حرکتهای مبارزاتی و ایجاد هستههای جهادی در گوشه وکناروطن پیدا شد و آهسته آهسته سراسر کشور را اعتراض مردم به حکومت و رویه غیر اسلامی آن فراگرفت و بدینترتیب، سرآغازی شد برای شکل گیری روند جهاد و مقاومت علیه عوامل وابسته به شوروی آن زمان در افغانستان. بنابراین، حادثه هفتم ثور، سبب گردید تا مردم ما بیشتر به خود بیایند و به گذشته، حال و آینده خویش فکری نمایند و برای میهن اسلامی و تفکر واندیشه دینی خویش نگران شوند و برای محافظت آنها دست به قیام بزنند.
4 – فراهم شدن شرایط ملت شدن
با آغاز جهاد، روابط فی مابین مردم گسترده گردید. چه مردمی که در حول گروههای جهادی سازمان یافتند وچه آنهایی که در محوریت بزرگان دینی و متنفذین قومی، جریانهای مردمی را شکل دادند، همه به یک نحوی با همدیگر مرتبط شدند و اینگونه بود که مردم افغانستان از زمان آغاز جهاد به سمت ملت شدن پیش رفتند. در برقراری این ارتباط آنچه مشخص بود اینکه هیچ عاملی، نظیر منطقه، زبان، مذهب ودین، نه تنها مانعی نبودند که چه بسا در تسریع برقراری این ارتباط مؤثر عمل نمودند و همین به هم تنیده شدن و گره خوردن، زمینه سازهماهنگی وهمسویی ملی در یک جهاد وجنگ نابرابر بود و عامل مثبتی شد در روند جهاد. از زمان جهاد بود که مردم ساکن درشرق با اهالی غرب کشور ارتباط برقرار نمودند ویا اهالی شمال به مردم جنوب و بالعکس پیوستند و ولایات مرکزی با مردم دیگر ولایات. در آن زمان بود که شدت همکاری میان شیعه و سنی پدیدار گشت و پشتون وفارسی، پشهای و ترکی و... در کنار هم قرارگرفتند. احزاب وگروههای جهادی نیز به همین ترتیب با ترکیب همه رنگها، زبانها، پیروان همه مذاهب و اهالی همه یا اکثر مناطق افغانستان تاسیس شدند و این اتفاق نیک ومبارکی بود که درافغانستان درزمان جهاد به خود نمایی آغاز کرد.
5 – آغاز حرکتهای سیاسی و فرهنگی
یکی از ثمرههای مهم 7 ثور و آغاز جهاد مقدس این بود که علاوه براینکه مردم در دستههای بزرگ وکوچک در سنگرهای جهاد مسلحانه حضور یافتند، فعالیتهای سیاسی و فرهنگی نیز شروع شد و اگر چه در گذشته این حرکت از سوی برخی حلقات ادعا میشد، اما وقعیت امر این است که نمود حرکتهای سیاسی وفرهنگی در زمان جهاد بیشتر بود تا قبل از آن. در همهمه جهاد مسلحانه بود که حرکتهای سیاسی بیش از گذشته شکل پیداکرد و سعی بیشتر صورت گرفت تا به عنوان بازوی کمک کننده حرکتهای مسلحانه، به کمک جهاد رفته شود واز آن طریق نیز به کوبیدن جبهه دشمن مشغول باشند. در زمان جهاد بود که بستر ایجاد فعالیتهای فرهنگی فراهم شد و گروههای جهادی با بضاعت کمی که داشتند از یکسو اقدام به تاسیس مدارس، مکاتب و حتی دانشگاهها نمودند و از سوی دیگر تاسیس روزنامه ها، هفته نامهها، ماهنامهها وفصلنامهها و نیز برگزاری سمینارها و گردهماییهای سبک وسنگین روی دست گرفته شد ومجاهدین از مساجد، تکایا و کوچکترین مکانهای دیگر برای امر تبلیغ وتبیین مسایل دینی، جهادی وسیاسی استفاده شایان نمودند و برخی گروهها نیز رادیوهای کوچک یک موج تاسیس کردند. دستههای سازمان یافته مجاهدین علاوه براینکه از طرق ذکر شده استفاده مینمودند از امکانات و تسهیلات هیئاتها و حلقات سایر کشورها که به نحوی از جبهات مجاهدین بازدید میکردند نیز استفاده میجستند.
6 – مهاجرت و مسافرت
از دیگر پیامدهای مهم 7ثور مهاجرت و یا مسافرت دستههای زیادی از مردم به خارج کشور بود. اگرچه بسیاری از مردم از سر ناچاری و عدم توانمندی در اداره زندگی خود درزیر بمب و خمپاره و آوان کودتا گران وحامیان اشغالگر آنان، این راه را درپیش گرفتند وسر از کشورهای خارج درآوردند ولی دستهای دیگر به طور هدفمند وبه نیت کمک به جهاد ومقاومت راه خارج را درپیش گرفتند. ولی به هر صورت در مجموع، مهاجرت و مسافرت دو پیامد مهم برای مردم وکشورما داشت:
الف: اگرچه نفس حضوردستههای میلیونی مردم به خارج، نمایانگر مشروع نبودن حاکمیت در افغانستان بود و میتوانست به عنوان حربه بسیار سنگینی علیه کمونیستها مورد استفاده قراربگیرد که چنین نیز شد، اما چه مهاجرینی که از سر اجبار این راه را برگزیده بودند وچه آنهایی که با هدف از پیش تعیین شده مبارزاتی به خارج رفته بودند و مسافرت جهادی داشتند، همه یک صدا و هم آهنگ به نفع مجاهدین و علیه حکومت کمونیستی کابل فعالیت را شروع نمودند و این اقدام علاوه براینکه به نفع مجاهدین وعلیه حاکمیت کودتایی تمام شد، موجب گردید تا افغانستان به جهان معرفی شود و از آن انزوا و بینام ونشانی بیرون بیاید وبه یکباره جهان متوجه افغانستان گردد.
ج: مهاجرت و مسافرت به خارج باعث گردید تا مردم ما، از نظر تحصیلات و امکانات مالی و مادی و نیز کسب مهارتها و فرهنگهای مثبت وارزنده به توفیقات خوب و قابل توجهی نایل آیند و مسلما این ویژه گی موجب میگردد که در صورت فراهم بودن زمینه بازگشت این مهاجرین به افغانستان، به نفع آبادانی و سازندگی کشور ختم شود.
7 – نجات منطقه از خطر تسلط کمونیسم
اگر حادثه 7 ثور به آن شکل اتفاق نمی افتاد و زمینههای خیزش عمومی مردم مهیا نمی گردید، قطعا، شورویها از آن طرف به آبهای خلیج فارس دست پیدا میکردند واز این طرف هم به آبهای گرم هند میرسیدند و در نتیجه، جهان با خطرکسب اقتدار شورویها مواجه میشد و از همه مهمتر، غربیها مجبور بودند راه اضمحلال و درنتیجه تسلیم شدن در برابر اراده به ظاهرقوی وپولادین شرق را برگزینند. اما 7 ثور که سر آغاز جهاد ومبارزه مردم افغانستان گردید، در حقیقت شروع راهی شد برای درهم کوبیده شدن اصل واساس کمونیزم ومارکسیزم و اولین خشتهای فروپاشی وانهدام ابرقدرت شرق گذاشته شد وبه این ترتیب، با شکست شورویها، منطقه وجهان وبه خصوص کشورهای همسایه از بزرگترین خطررهایی یافتند.
8 – دمیدن روح امید به جهان اسلام
جهان اسلام تا قبل از کودتای هفتم ثور، شبیه مردم افغانستان به خواب غفلت فرورفته بود واگرچه بیداری آن را نمی توان تنها به جهاد مردم خود نسبت بدهیم. چراکه به مراتب پیشتر ازاین، حرکتهای مبارزاتی مردم ایران به رهبری حضرت امام خمینی"ره" جریان داشت و همزمان با کودتای هفتم ثور، انقلاب اسلامی ایران هم به اوج خود رسیده بود و در مرز پیروزی قرارداشت و این شرایط قطعا به زدن تلنگر به مغز و اعصاب جهان اسلام کافی به نظر میرسید و پس از آن نیز مرد همیشه بزرگ عصر، حضرت امام خمینی"ره" و مردم مبارز ایران، در این راه از جان مایه گذاشتند. اما به هرحال جهاد خروشان مردم ما و شیوه تجاوز قدرتمندانه شوروی به افغانستان ونیز توجه برنامه ریزی شده غربیها به این کشور اشغال شده، از ویژه گی خاصتری برخورداربود و افکار واذهان عامه جهانی را بیشتر متوجه خود ساخت و اینکه مردمی پا برهنه آن هم بادستان خالی در برابر بزرگترین قدرت دنیا، اینطور باشهامت میرزمند، مسلمانان را امیدوارترساخته واین احساس را در آنان به وجودآورد که اگر ملتی چیزی را بخواهد نمی شود خواست دیگری را براو تحمیل نمود. همین بود که شیوه وحرکت جهادی مردم افغانستان به سرعت به عنوان الگویی برای مردمان سایر کشورها مطرح گردید.
نکات دیگری نیز به عنوان پیامدهای مثبت 7ثور وجود دارند که پرداختن به همه آنها موجب اطاله این نوشتارخواهد شد ولی نباید فراموش کرد که 7 ثور اگرچه خالق آثار مثبت بود و عامل پیامدهای منفی خارج از شمارش، اما مجاهدین و رهبران جهادی، علاوه براینکه نتوانستند از پیامدهای مثبت آن به درستی استفاده کنند و از دست آوردهای بزرگ وبه یادماندنی جهاد بهره برداری اعظمی نمایند و بدینترتیب عامل ارائه خدمات بزرگی به جامعه افغانستان و منطقه وجهان شوند، آثار منفی و زیانهای جبران ناپذیر کودتای خونین 7 ثور و حکومت مبتنی برخدعه و نیرنگ عوامل مزدورکرملین نیز متوجه جهاد ومجاهدین گردیده، از یکسو تجربه کم سازماندهی وحکومت سردمداران جهادی واز سوی دیگر توطئه دامنه دار و پرزور غرب، موجب گردیدند که تیر اتهامات و دسایس، به سمت مجاهدین نشانه روند و شرایط را به گونهای وارونه نشان دهند که گویا عوامل تمام مصایب بعد از پیروزی و بدبختیها وسیاه روزیهای کنونی، مجاهدین هستند ورهبران آنها و این درحالی است که حافظه تاریخ و وجدانهای بیدار افغانستان، منطقه وجهان، همه میدانند ودرک میکنند که مجاهدین مسلمان افغانی باعث نجات افغانستان از سیر قهقرایی و اسارت وبردگی شدند و کشور ومردم آن را در شاهراه رفتن به سوی ترقی وتعالی وبهروزی قراردادند و سبب نجات منطقه از چنگال اختاپوسی کمونیسم گردیدند و غرب را از خوابهای پریشان تسلط شرق کمونیست رهانیدند و اگر امروز آمریکا، یکه تازی مینماید و نظم نوین جهانی راشعارمی دهد و در دنیای تک قطبی ادعای رهبری بلامنازع دارد از صدقه سر مجاهدین افغانستان و زحمات طاقت فرسای آنان است و حتی فضای امروزی که برخی افتخار وجود آن را درکشور میکنند و غربیهای به ظاهر مبارز علیه تروریزم نیز با استفاده از همین فضا در کابل وسایر شهرها وروستاهای ما، حضوری پر مدعا دارند، ناشی از همان جهادی است که مردم مسلمان ما آن را به فرجام پیروزی رساندند.
از این رو، تا دنیا، دنیا است وتاریخ، تاریخ، این را فریاد خواهد زد که ام المصایب گذشته و حال افغانستان ونیز دردها ورنجهای آینده این کشور، عوامل کمونیست بودند واربابان شرقی آنان و دیر یا زود، روسها بایستی تاوان این جنایت تاریخی خود را به مردم مسلمان وموحد افغانستان بدهند. والسلام
نویسنده:سید عیسی حسینی مزاری
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/3500