الف: بیعت خواستن یزید از امام حسین
در حادثه كربلا ما به مسائل زیادی بر میخوریم در یك جا سخن از بیعت خواستن یزید از امام حسین و امتناع امام از بیعت، در یكجا دعوت مردم كوفه از امام حسین و پذیرفتن امام ولی در جایی بدون توجه به مسئله بیعت و بدون توجه به درخواست دعوت كوفیان حضرت حسین (ع) از اوضاع حكومت انتقاد میكند. از فساد و حرام خواریها و ظلم و ستم انتقاد میكند و اینجا امر به معروف و نهی از منكر را لازم میبیند.
البته حقیقتاً باید گفت همه این سه مورد تاثیر داشته است چون پارهای از عكس العملهای امام بر اساس امتناع از بیعت پارهای بر اساس دعوت مردم كوفه و پارهای بر اساس مبارزه با منكرات و فسادهای آن برهه از زمان صورت گرفته است. حال باید دید دو عامل اصلی قیام چه بوده است. و باید دید كدام عامل تاثیری به سزایی داشته است.
تا زمان معاویه، مسئله خلافت و حكومت یك مسئله موروثی نبود و فقط دو طرز تفكر بود:
الف: یك طرز تفكر كه خلافت، فقط شایسته كسی است كه پیغمبر او را منصوب كرده باشد.
ب: یك طرز تفكر دیگر این بود كه مردم حق دارند خلیفهای برای خودشان انتخاب كنند و این مسئله در میان نبود كه یك خلیفه برای خود جانشین معین كند اما تصمیم پدر یزید از همان روزهای اول این بود كه نگذارد خلافت از خانه اش خارج شود ولی خود خلیفه احساس میكرد این كار فعلا زمینه مساعدی ندارد و كسیكه او را به این كار تشویق و تشجیع نمود مغیره بن شعبه (لعنه ا...) بود چون مغیره خودش طمع حكومت كوفه را داشت همان مغیرهای كه قبلا هم حاكم كوفه بوده است و از اینكه معاویه او را عزل نموده بود ناراحت بود. برای همین مغیره به شام رفت و به یزید گفت نمی دانم چرا معاویه درباره تو كوتاهی میكند دیگر معطل چیست؟ چرا تو را جانشین خودش نمی كند یزید گفت پدر فكر میكند این قضیه عملی نیست مغیره گفت عملی است چون هر چه معاویه بگوید مردم شام اطاعت میكنند و مردم مدینه را مروان حكم و از همه جا مهمتر و خطرناكتر كوفه (عراق كنونی) است این هم بعهده من....
ب: دعوت مردم کوفه
در آن روز جهان اسلام سه مركز بزرگ و موثر داشت مدینه كه دارالهجره بود. شام كه دارالخلافه و كوفه كه قبلا دارالخلیفه بود و امیرالمومین علی (ع) در آنجا مركز حكومت خود قرار داده بود. بعلاوه كوفه شهری جدید التاسیس بود كه بوسیله سربازان اسلام در زمان حضرت عمر بن الخطاب ساخته شد و آنرا سربازخانه اسلامی میدانستند، وقتی مردم كوفه میفهمند كه امام حسین با یزید بیعت نكرده نامه به امام مینویسد كه اگر به كوفه بیائید ما شما را یاری میكنیم و تاریخ قضاوت خواهد كرد كه زمینه مساعد بود ولی امام حسین از این فرصت طلائی استفاده نكرد و اگر پاسخ مثبت دهد میدانست كوفیان غیرت ندارند و ناكس هستند و تجربه داشت كه قبلاً خیانت كرده بودند. متأسفانه وقتی این تاریخها بدون تحلیل و فكر خوانده شوند عدهای دیگر فكر خواهند كرد كه اگر امام در خانه راحت نشسته و كاری ندارد كه به اسلام چه بلائی دارد وارد میشود و فكر میكنند امام را تنها چیزی كه حركت داد دعوت مردم كوفه بوده است در صورتیكه امام حسین آخر ماه رجب كه اوایل حكومت یزید بود برای امتناع از بیعت از مدینه خارج شد و چون مكه حرم امن الهی است و آنجا امنیت بیشتری وجود دارد لذا امام به مكه شرفیاب شدند ولی نامه كوفیان در 15 رمضان به امام حسین (ع) رسید یعنی یكماه و نیم بعد از اینكه امام نهضت خود را با عدم بیعت شروع نمودند نامهها به دست امام رسید بنابراین دعوت مردم كوفه موضوع اصلی در این نهضت نبود بلكه در یك امر فرعی دخالت داشت. ماه رجب و شعبان كه ایام انجام حج عمره است مردم از اطراف به مكه میآیند و بهتر میتوان آنها ارشاد نمود بعد از این ایام هم كه موسم جمع تمتع میرسد و فرصت مناسبی برای تبلیغ است.
بنابراین حداكثر تأثیر مردم كوفه در این حادثه عظیم كربلا این بود كه امام مكه را مركز قرار نداد به سوی كوفه برود و تأثیر دیگرش این بود كه امام پیشنهاد عباس را نپذیرد چون گفته بود امام كوفیان ناكس هستند یا به یمن برو یا به كوهستانهای آنجا پناه ببر یا اینكه دیگر به مدینه برنگرد.
امام هم مطلع شدند كه اگر در مكه بمانند ممكن است در همان حال احرام كه قاعدتاً كسی مسلح نیست، مأمورین یزید خون حضرت را بریزند و هتك حرمت خانه خداوند شود و حرمت حج و اسلام شكسته شود و هم اینكه فرزند پیامبر را در حالت عبادت در حریم خانه فرا به شهادت برسانند از همه مهمتر، خون حضرت سیدالشهدا هدر میرفت و بعد هم شایع میكردند كه حسین با شخصی اختلافی جزئی داشته و او هم حضرت را كشت و مردم جاهل آن زمان هم قبول میكردند مسئله دیگر اگر كوفه هم صد در صد اتفاق آراء داشتند و خیانت نمی ورزیدند احتمال صدرصد نمی توانستیم بدهیم كه امام پیروز میشدند چون تمام مسلمانان كه مردم كوفه نبودند اگر مردم شام را كه قطعاً و یقیناً به آل ابوسفیان وفادار بودند را به تنهایی در نظر بگیریم كافی بود كه احتمال پیروزی را تنزل دهد چون همین مردم بودند كه در دوران خلافت حضرت علی (ع) توانستند در جنگ صفین با مردم كوفه 18 ماه بجنگند.
ج: احیای امر به معروف و نهی از منکر
امام اگر بیعت میكرد اولا تثبیت خلافت موروثی بود ثانیا شخصیت خود یزید است كه او فردی فاسق و بدتر از همه متظاهر به فسق بود، اما آنها میدانستند اگر بخواهند ملك و قدرتشان باقی بماند باید تا حدودی زیاد، مصالح اسلامی را رعایت كنند و میدانستند اگر میلیونها نفر جمعیت از نڟادهای مختلف چه در آسیا، آفریقا و یا اروپا در زیر حكومت واحد در آمده اند فقط به این دلیل است كه فكر میكنند خلفای آنها مسلمانند، به قرآن اعتقاد دارند و الا اولین روزی كه احساس میكنند كه خلیفه خودشان ضد اسلام است، اعلام استقلال میكردند. یزید علناً در مجالس رسمی شراب میخورد و میمون بازی(شادی بازی) میكرد كه حتی برای میمونش كنیهای به نام اباقیس بود.
عكس العمل سوم ارزش بسیار بیشتری از دو عامل قبل دارد و به دلیل همین عامل بود كه این نهضت شایستگی پیدا كرد كه برای همیشه زنده بماند.
بنابراین اگر از امام بیعت هم نمی خواستند یا از او دعوت نمی كردند باز امام قیام میكردند و آرام نمی شد چون امام فطرتاً شخصیتی منتقد، معترض، انقلابی و قائم نسبت به فسادهای جامعه داشتند.
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/2823