نویسنده: اسدالله افشار
نقش آمریکا درجهان وتأثیرآن برآمریکا دگرگون شده و دیگر عملا نمی توان سخنی از جهان تک قطبی به میان آورد. بسیاری، این تغییرات را نتیجه رویداد یازدهم سپتامبر میپندارند و اینکه از آن پس، ما درجهان یکسره تازهای به سر میبریم. آیا واقعا چنین است؟ كارشناسان تردید دارند! خطر روزافزون تروریسم و تلاشهای مشترک بسیاری از دولتها برای رویارویی با این خطر، بیگمان بُعد تازه و مهمی به سیاستهای جهانی افزوده است. با وجود این، امروزه ویژگی بنیادین سیاستهای جهانی و نقش جهانی آمریکا، نه برخاسته از رخدادهای سال 2001 در نیویورک و واشنگتن، بلکه مولود رویدادهای یک دهه پیش درمسکو است. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی وپایان جنگ سرد، سه شاخصه محوری جغرافیای سیاسی ومحیط استراتژیک را دگرگون کرده است؛ نخست، ساختار قدرت جهانی؛ دوم، مبانی صفآرایی و دشمنی کشورها؛ سوم، الگوی غالب جنگ در جهان. این تحولات به گونهای چشمگیر بر نقش آمریکا در سیاستهای جهانی اثر گذاشته است.
آشکار شدن چهره واقعی اوباما وآمریكا:
آشکارتر شدن چهره واقعی اوباما به عنوان رئیسجمهور مدعی تغییر و اصلاح وضع گذشته است. اوباما از بدو ورود به صحنه تبلیغات انتخاباتی برای تصدی پست ریاستجمهوری در آمریکا، به گونهای شعارهای تغییر در سیاستهای داخلی و خارجی آمریکا و اصلاح روابط با دیگر دولتها و ملتها و بویژه ملت ایران را سر داد که عدهای تصور کردند اوباما یک پدیده نو در تاریخ سیاست آمریکا خواهد بود. در همان ایام این نگاه نیز وجود داشت که اوباما یک بازیگرروی صحنه است و شرایط آمریکا اینگونه اقتضا میکند که اوباما با چهرهای متفاوت از بوش و دیگر رؤسای جنگطلب آمریکا ایفای نقش کند. طی یک سال گذشته رفتارهای سیاسی اوباما در قبال مسائل جهانی و بویژه در قبال ملت ایران، نشان داد که هیچ تغییر راهبردی در سیاستهای آمریکا به وجود نیامده و آنچه مطرح شده جنبه تاکتیکی داشته و عمدتاً با هدف فریب افکار عمومی انجام شده است. البته این آشکار شدن چهره واقعی را باید یک دستاورد برای نظام اسلامی به حساب آورد. هوشیاری و درایت رهبر معظم انقلاب اسلامی و ملت عظیمالشأن ایران در قبال رفتارهای فریبکارانه سردمداران کاخ سفید، در نهایت چهره واقعی آنان را در دوره جدید نمایان ساخت. افراد سادهاندیش در ایران، به قدرت رسیدن اوباما با شعار تغییر را برای ایران یک فرصت ارزیابی کرده و معتقد به برداشتن گامهای عملی از سوی ایران برای اصلاح روابط با آمریکا بودند. اکنون با کنار رفتن پردهها و آشکار شدن چهره و ماهیت واقعی اوباما، نادرستی این قبیل تحلیلها به اثبات رسیده است.
نشانههای سقوط دولت آمریكا:
درسایه سیاستهای جنگطلبانه و غیرمسئولانه کاخ سفید در چند دهه اخیر، امپراتوری آمریکا از بزرگترین اعتباردهنده وثروتمندترین کشور دنیا به بدهکارترین دولت دنیا تبدیل شده است. به علاوه مردم آمریکا بیش ازهمه ازمشکلاتی نظیر نابرابری اقتصادی، بیکاری، فقدان آزادیهای مدنی، سانسور رسانهای ومعضلات متعدد مربوط به زیرساختهای اجتماعی رنج میبرند.اینک شاخصترین نشانههای سقوط دولت آمریكا در برابر چشمان ماست. ما شاهد رشد الگیارشی در جهت تصاحب قدرت اقتصادی و سیاسی هستیم. یک درصد جمعیت ثروتمند، هماینک بیش از 90 درصد شهروندان واقع در انتهای لیست، دارایی دارند. این نابرابری اقتصادی مطمئناً از زمان دوره رکود بزرگ اقتصاد آمریکا، بینظیراست. به علاوه، اگرهیلاری کلینتون در انتخابات آتی رئیسجمهور شود، کنترل کاخ سفید در 24 سال گذشته تنها در دستان دو خانواده، جابهجا گردیده است.
بدهیهای اقتصادی هنگفت دولت آمریكا که اکثراً به منابع اقتصادی چین مرتبط است، ما را ازاین نکته غافل نموده که جنگافروزیهای بینتیجه درسراسردنیا وصرف هزینههای هنگفت درپروژههای بینتیجه، میتواند تا چه حد زمینه سقوطآمریكا را فراهم کند و سالهاست که آزادیهای دموکراتیک مردم آمریكا درسایه شعار امنیت ملی، پایمال و یا محدود میگردد. و در سایه افول خدمات عمومی ارائه شده به شهروندان در حوزه سلامت وآموزش وپرورش ومسکن، زندگی روزمره دهها میلیون شهروند آمریکایی،وخیمتراز گذشته گردیده است. دررسانههای آمریكا نیزشاهدیم که برنامههای سرگرمکننده و مفرح جایی را برای ارائه برنامههای نقد و بررسی پیرامون مسائل ملی و سیاسی همراه با توجه به رویدادهای خارج ازایالات متحده باقی نگذاشتهاند. و در نهایت نیز مردم آمریكا به جای دیدن اخباردر رسانهها باید به مشاهده برنامههایی مبتذل و سخیف و اراجیف در این بخشهای خبری، تن در دهند.
سیا ست کاخ سفید برپایه نقض حقوق انسانها:
آمریکا درمسیر قهقرایی:
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/2347